دعا ونجوا و مغازله (قسمت چهارم )
ارسال شده در تاریخ: 1396/11/07 دعا و مناجات
در این منزل ، اگر زبان به مغازله ونجوی گشوده نشود، عاشق هلاک می شود، چه ، عاشق نمی تواند ساکت باشد.
سالک در این منزل باید از جمال محبوب برای محبوب سخن بیاغازد و مشاهدات و مدرکات خود را به ساحت وی تصویر کند. تا ثابت کند که عاشقی بی قرار و تشنه ای است جام بدست که جز به سقایت او سیراب نمی شود
انت رأیی اذا ظمئت، انت کهفی حین تعیینی المذاهب بسعتها و تضیق بی الارض بر حبها مکنونات دل خود و آنچه فراق با وی کرده است را به او باز گوید
اندر جمال یوسف گر دست ها بریدند دستی به جان ما بر بنگر چه ها بریدند
او باید از دوری خانه دوست و کمیت لنگ خود شکوه کند الهی اشکوا الیک غربتی و بعد داری و لا تهلکنی غما حتی تستجیب لی و تعرفنی الاجابه فی دعائی او نیازمند نگاه رضا و لبخند قبول معشوق است و خطاب «بنده من» را دریوزه است و از اعماق وجود فریاد بر می آورد. اللهم اضفنی الی عبودیتک
اگر یکبار گویی بنده من
رود از عرش بالا خنده من
برای اطفای آتش نارواها که در حق محبوب روا داشته ، زبان به اعتراف و لابه می گشاید انا الذی، انا الذی،... چونان جناب حر (ع) که سر بر آستان مولای خود، جفاهای خود را بر شمرد اناجعجعت بک و باهلک و چه سروری است حسین ! که غبار شرمساری از چهره حر زدود و فرمود: مرد! این سر را سروری می زیبد. ارفع رأسک یا شیخ .