نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 اعجوبه های توحید و تواضع

قامت حضرت آیت الله اراکی در اثر کهولت کاملا خمیده و موازی با زمین بود،به همین جهت نماز ایشان و راه رفتن آن بزرگورا بسیار با کندی صورت می گرفت به طوری که  وقتی از منزل خود در تکیه خلوص به طرف فیضیه جهت تدریس حرکت می کرد نیم ساعت طول می کشید.
 از آنجا که مریدان و دوست داران ومومنین پشت سر او راه می افتادند او هر از چند متری کنار دیوار می ایستاد و راه را به همراهان نشان می داد و می فرمود تشریف ببرید!
 زمانی با آقای اشتهاردی در فیضیه درس اخلاق داشتیم
 روزی آمدیم دیدیم باران مدرس را خیس کرده و امکان نشستن نیست و قرار شد بطرف مدرس مقابل برویم.
 با توجه به بزرگی حیاط مدرسه فیضیه  کاملا طبیعی بود که حرکت ما پشت سر استاد به طور خاصی نظرها را جلب خواهد کرد
 حضرت استاد کنار دیوار ایستاد و فرمود شما تشریف ببرید، من بعد از شما می آیم.
در روایت هست که هیچ چیز برای انسان خطرناک تر از صدای کفش های همراهان که از پشت سر به گوش می رسد، نیست
 درباره رسول خدا آمده که «کان یسوق اصحابه» یعنی او سائق اصحاب بود نه قائد آنها یعنی همیشه  از پشت سر آنها می آمد.
 اگر حضرت سواره بود و کسی می خواست با او بیاید می فرمود یکی از سه کار را باید انجام دهی :
 تو جلو می روی و من پشت سر تو می آیم
یا من بروم شما بعدا بیایید
یا دو نفری سوار مرکب می شویم.
زن یهودی به آن حضرت گفت هیچ ایراد نداری جز اینکه خودت را نمی گیری و مثل عبدها می نشینی!
 حضرت فرمود: ویحک و ایّ عبد اعبد منی وای بر تو آیا عبدتر از من سراغ داری؟
 از غرر روایات است که آن حضرت تواضعا تکیه نمی کردند یکبار هنگام غذا خوردن غفلتا تکیه کردند سپس به محض التفات جلو آمده و فرمودند《اللهم انی عبدک و رسولک》

قامت حضرت آیت الله اراکی در اثر کهولت کاملا خمیده و موازی با زمین بود،به همین جهت نماز ایشان و راه رفتن آن بزرگورا بسیار با کندی صورت می گرفت به طوری که  وقتی از منزل خود در تکیه خلوص به طرف فیضیه جهت تدریس حرکت می کرد نیم ساعت طول می کشید.
 از آنجا که مریدان و دوست داران ومومنین پشت سر او راه می افتادند او هر از چند متری کنار دیوار می ایستاد و راه را به همراهان نشان می داد و می فرمود تشریف ببرید!
 زمانی با آقای اشتهاردی در فیضیه درس اخلاق داشتیم
 روزی آمدیم دیدیم باران مدرس را خیس کرده و امکان نشستن نیست و قرار شد بطرف مدرس مقابل برویم.
 با توجه به بزرگی حیاط مدرسه فیضیه  کاملا طبیعی بود که حرکت ما پشت سر استاد به طور خاصی نظرها را جلب خواهد کرد
 حضرت استاد کنار دیوار ایستاد و فرمود شما تشریف ببرید، من بعد از شما می آیم.
در روایت هست که هیچ چیز برای انسان خطرناک تر از صدای کفش های همراهان که از پشت سر به گوش می رسد، نیست
 درباره رسول خدا آمده که «کان یسوق اصحابه» یعنی او سائق اصحاب بود نه قائد آنها یعنی همیشه  از پشت سر آنها می آمد.
 اگر حضرت سواره بود و کسی می خواست با او بیاید می فرمود یکی از سه کار را باید انجام دهی :
 تو جلو می روی و من پشت سر تو می آیم
یا من بروم شما بعدا بیایید
یا دو نفری سوار مرکب می شویم.
زن یهودی به آن حضرت گفت هیچ ایراد نداری جز اینکه خودت را نمی گیری و مثل عبدها می نشینی!
 حضرت فرمود: ویحک و ایّ عبد اعبد منی وای بر تو آیا عبدتر از من سراغ داری؟
 از غرر روایات است که آن حضرت تواضعا تکیه نمی کردند یکبار هنگام غذا خوردن غفلتا تکیه کردند سپس به محض التفات جلو آمده و فرمودند《اللهم انی عبدک و رسولک》

مدیریت کل
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

قامت حضرت آیت الله اراکی در اثر کهولت کاملا خمیده و موازی با زمین بود،به همین جهت نماز ایشان و راه رفتن آن بزرگورا بسیار با کندی صورت می گرفت به طوری که  وقتی از منزل خود در تکیه خلوص به طرف فیضیه جهت تدریس حرکت می کرد نیم ساعت طول می کشید.
 از آنجا که مریدان و دوست داران ومومنین پشت سر او راه می افتادند او هر از چند متری کنار دیوار می ایستاد و راه را به همراهان نشان می داد و می فرمود تشریف ببرید!
 زمانی با آقای اشتهاردی در فیضیه درس اخلاق داشتیم
 روزی آمدیم دیدیم باران مدرس را خیس کرده و امکان نشستن نیست و قرار شد بطرف مدرس مقابل برویم.
 با توجه به بزرگی حیاط مدرسه فیضیه  کاملا طبیعی بود که حرکت ما پشت سر استاد به طور خاصی نظرها را جلب خواهد کرد
 حضرت استاد کنار دیوار ایستاد و فرمود شما تشریف ببرید، من بعد از شما می آیم.
در روایت هست که هیچ چیز برای انسان خطرناک تر از صدای کفش های همراهان که از پشت سر به گوش می رسد، نیست
 درباره رسول خدا آمده که «کان یسوق اصحابه» یعنی او سائق اصحاب بود نه قائد آنها یعنی همیشه  از پشت سر آنها می آمد.
 اگر حضرت سواره بود و کسی می خواست با او بیاید می فرمود یکی از سه کار را باید انجام دهی :
 تو جلو می روی و من پشت سر تو می آیم
یا من بروم شما بعدا بیایید
یا دو نفری سوار مرکب می شویم.
زن یهودی به آن حضرت گفت هیچ ایراد نداری جز اینکه خودت را نمی گیری و مثل عبدها می نشینی!
 حضرت فرمود: ویحک و ایّ عبد اعبد منی وای بر تو آیا عبدتر از من سراغ داری؟
 از غرر روایات است که آن حضرت تواضعا تکیه نمی کردند یکبار هنگام غذا خوردن غفلتا تکیه کردند سپس به محض التفات جلو آمده و فرمودند《اللهم انی عبدک و رسولک》

Starts: 11-22-2017
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap