نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 سه بزرگ از دنیای شعر اردبیل: اباذر واحدی

بسم الله الرحمن الرحیم 

سه بزرگ از دنیای شعر اردبیل  

نویسنده: اباذر واحدی

تاج الشعرای اردبیلی

عباسقلی یحیوی در سال 1280 در محلۀ تازه شهر اردبیل قدم به عرصۀ حیات گذاشت و پدرش به خاطر عشق و ارادت مفرطی که به علمدار کربلا داشت او را عباسقلی نام نهاد.

در آن زمان هنوز مدارس رسمی در اردبیل دایر نشده بود و کودکان شهر سواد خواندن و نوشتن را در مکتب خانه ها یاد می گرفتند. عباسقلی نیز در شش سالگی راهی مکتب شد و در محضر مرحوم میرزا عزیز سواد خواندن و نوشتن و قرآن و فقه و حدیث و تاریخ اسلام و ایران را فراگرفت و با علم بیان، فلسفه، ادبیات عربی و فارسی و آثار شعرای فارسی زبان آشنا شد. از همان زمان طفولیت چشمه ذوق و قریحه شاعریش به جوشش پرداخت. در ابتدا، در شعر «احقر» تخلّص می نمود.

در مقابل دکان بذر فروشی پدر عباسقلی میدانی بود (که هنوزهم به همان حال باقی است) که هفته ای یک روز درویشی در آنجا به معرکه گیری می پرداخت. از جمله این درویشان مرحوم درویش حاجی آقا بود که برای خود ابهتی داشت و اهل فضل و کمال بود.

عباسقلی نوجوان همیشه در صف اوّل تماشاگران معرکه درویش بود و تمام سخنان و حرکات نمایشی او را در ذهن فعّال خود ثبت و ضبط می نمود. با همین زمینۀ ذهنی بود که بعدها، وقتی به مرثیه سرائی پرداخت بیشتر به حماسه روی آورد و وصف حماسی صحنه های کربلا در اشعار او بسیار چشمگیر بود.

 

سواره تیغ برق افشان الینده فکری دعوادور

                                                 مرصع دورلجامی، مرکبین زینی مطّلادور

قیزیل جوش وار اگنین ده جلال و شأنی اعلادور

                                                 حسین بن علی، روح نبی، دلبند زهرادور

بو وضعیلن گلیب میدان جنگه، حیف تنهادور

 

مرحوم یحیوی دارای اطلاعات وسیع تاریخی و جغرافیائی بود و در اشعار و مراثی خود بدانها اشاره می کرد چنانکه در همین حماسۀ خونین کربلا حدود ممالک اسلامی در آن عصر را ماهرانه ترسیم می کند:

 

حسینه خارجی آدی قویوبدور زاده هنده

شریحین خط و امضاسی له تکمیل اولدی پرونده

اوحکمین رونوشتین یازدی اوراقه نویسنده

سراسر مملکت ده إتدیلر پخش و پراکنده

حسینین قتلی گویا مسلمینه فرض ایفادور

 

یزیدون حیطه حکمینده اسلامی اولان یئرلر

نقاط آسیاده، چینه پیوسته نئچه کشور

حدود غربده اقیانوس اطلاس موج آور

شمالا انتهای سیبریه، مرزی سرتاسر

جنوبا استوائی خطه تاریخ حکمفرمادور                                      

 

در کتب مقتل تعداد افراد لشگر یزید در روز عاشورا بین سی هزار تا پانصد هزار قید شده است. مرحوم یحیوی این ارقام را چنین به شعر می آورد.

 

مقاتل ده اوتوزمین، اللی مین، یوزمین، ایکی یوزمین

یاریم میلیون حدودنده ائدن وار عدّه نی تخمین

ئوزی و ئزمیش حسین بن علی تمثیل اونون قدرین

منیم جنگیمه سعد اوغلی چگوب بیر لشکر سنگین

نئجه داغه یاغارنیسان اولورسئل دره یه جاری

 

مرحوم یحیوی آنچه را که دیگران به نثر می نوشتند با سهولت به نظم در می آورد و مهارت و تبحرّش در سرودن حماسۀ کربلا او را به فردوسی زمان ملقب نمود.

مرحوم یحیوی که او را تاج الشعرای اردبیلی نامیده اند در تمام عمر در عشق شهید کربلا سوخت و سرانجام در روز 26 آبان 1358 داعی حق را لبیک گفت. خدایش رحمت کند، از او چهار کتاب با عناوین بساط کربلا – اسرار عاشورا – پرچم عزا – آخرین آثار به چاپ رسیده است و آثار ادبی و اجتماعی زیادی نیز باقی مانده که امید است به همت فرزندش به زیور طبع آراسته شود.

 

انور اردبیلی

قدیر جلیل زادگان متخلّص به انور اردبیلی در سال 1310 در کوچه اصغریه اردبیل دیده به جهان گشود. انور شاعری انسان و انساندوست بود و به مطالعه در همۀ زمینه ها علاقه ای وافر داشت بخصوص اشعار شعرای فارسی زبان، از سعدی گرفته تا خاقانی و مولوی را با دقّت و عشق مطالعه می کرد ولی از میان آنها به خواجه حافظ شیراز ارادتی خاص داشت و اغلب اشعار او را تضمین می کرد که در اینجا نمونه ای تقدیم می شود:

 

رایت مستی زده خم ها، خماران را چه شد

مجلس شورافکن و شیرین کاران را چه شد

صاحبان عیش کو، معنی مداران را چه شد

یاری اندر کس نمی بینم، یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد

 

روز روشنگر به چشم اهل دل لیل الدجاست

خون چکد از دیدۀ ابر بهاری گربجاست

آن دری که قفل کرده شحنه ها باب رجاست

آن حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

گل بگشت از رنگ خود ابر بهاران را چه شد

 

انورا هردم صدای مرگ می آید بگوش

در ره سلم و رضا بهر رضای حق بکوش

نیم جو ارزش ندارد سجدۀ بی جنب و جوش

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

 

انور در مرثیه سرائی چیره دست بود و سلیقه خاصی داشت. ده کتاب در رثای شهیدان کربلا و ائمّۀ معصومین از او به چاپ رسیده است. اگر بخواهیم به تمام ابعاد زندگی وی آگاهی پیدا کنیم می توانیم آنرا در شعردوستی که در سوگ دوست دیگر سروده پیدا کنیم:

 

وفاداران، وفا می میرد امشب

کرم داران، سخا می میرد امشب

چه حاجت بر طبیب دردمندان

در این بستر دوا می میرد امشب

مراد جسته جان نامردان

مرید اولیا می میرد امشب

در این شام غم افزا چون غربیان

دریغا آشنا می میرد امشب

سکوت نینوا گوید دمادم

که نی زن را نوا می میرد امشب

به مشگین تربت دلبند زهرا

اسیر و مبتلا می میرد امشب

از امواج خروشان خود عیان است

خدایا ناخدا می میرد امشب

بگو بر عندلیبان حسینی

که سوسن را صدا می میرد امشب

 

مرحوم انور در اردیبهشت سال 1371 دچار سکته مغزی شد و پی از چند روز بستری شدن، در بیمارستان علوی اردبیل، در روز اوّل خرداد ماه 1371 به جوار حق تعالی پیوست. روانش شاد باد.

 

منزوی اردبیلی

رحیم منزوی اردبیلی متخلّص به منزوی در سال 1316 در کوچه سید آباد اردبیل متولّد شد. به گفته خودش آنچه وی را به شاعری واداشت مرگ مادری بود که در 9 سالگی ازدواج و در 18 سالگی وفات کرد.منزوی شخصی بود حق پرست که در برابر هر ناحقّی مردانه ایستادگی می کرد. او از کودکی در دکان دواتگری و حلبی سازی پدرش مشغول کار بود و در فنّ خود مهارتی به سزا داشت. پدرش از ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت بود و به شبیه خوانی و تعزیه گردانی علاقه داشت. منزوی در شعر از تاج الشعرا پیروی می کرد که خود چنین می گوید:

 

گرچه من طفل ره مدرسه معنویم

شعر یازماخدا ولی یحیویه پیرویم

اودی تاج الشعرا، بنده همان منزویم

یحیوی کوهیدی من کاهم ایا اهل کمال

یحیوی بحریدی من قطره بی بحره مثال

 

منزوی در روز جمعه نهم مرداد 1371 در تهران به رحمت ایزدی پیوست پیکر پاکش به اردبیل منتقل و در بهشت فاطمه در جوار آرامگاه شاعران معاصرش مرحوم یحیوی و مرحوم ثابت به خاک سپرده شد. از او هشت کتاب در زمان حیاتش منتشر شده بود و کتاب دیگرش به نام صد مرثیه پس از وفات توسّط انتشارات فائزون اردبیل انتشار یافت.

 

                                                                                          

بسم الله الرحمن الرحیم 

سه بزرگ از دنیای شعر اردبیل  

نویسنده: اباذر واحدی

تاج الشعرای اردبیلی

عباسقلی یحیوی در سال 1280 در محلۀ تازه شهر اردبیل قدم به عرصۀ حیات گذاشت و پدرش به خاطر عشق و ارادت مفرطی که به علمدار کربلا داشت او را عباسقلی نام نهاد.

در آن زمان هنوز مدارس رسمی در اردبیل دایر نشده بود و کودکان شهر سواد خواندن و نوشتن را در مکتب خانه ها یاد می گرفتند. عباسقلی نیز در شش سالگی راهی مکتب شد و در محضر مرحوم میرزا عزیز سواد خواندن و نوشتن و قرآن و فقه و حدیث و تاریخ اسلام و ایران را فراگرفت و با علم بیان، فلسفه، ادبیات عربی و فارسی و آثار شعرای فارسی زبان آشنا شد. از همان زمان طفولیت چشمه ذوق و قریحه شاعریش به جوشش پرداخت. در ابتدا، در شعر «احقر» تخلّص می نمود.

در مقابل دکان بذر فروشی پدر عباسقلی میدانی بود (که هنوزهم به همان حال باقی است) که هفته ای یک روز درویشی در آنجا به معرکه گیری می پرداخت. از جمله این درویشان مرحوم درویش حاجی آقا بود که برای خود ابهتی داشت و اهل فضل و کمال بود.

عباسقلی نوجوان همیشه در صف اوّل تماشاگران معرکه درویش بود و تمام سخنان و حرکات نمایشی او را در ذهن فعّال خود ثبت و ضبط می نمود. با همین زمینۀ ذهنی بود که بعدها، وقتی به مرثیه سرائی پرداخت بیشتر به حماسه روی آورد و وصف حماسی صحنه های کربلا در اشعار او بسیار چشمگیر بود.

 

سواره تیغ برق افشان الینده فکری دعوادور

                                                 مرصع دورلجامی، مرکبین زینی مطّلادور

قیزیل جوش وار اگنین ده جلال و شأنی اعلادور

                                                 حسین بن علی، روح نبی، دلبند زهرادور

بو وضعیلن گلیب میدان جنگه، حیف تنهادور

 

مرحوم یحیوی دارای اطلاعات وسیع تاریخی و جغرافیائی بود و در اشعار و مراثی خود بدانها اشاره می کرد چنانکه در همین حماسۀ خونین کربلا حدود ممالک اسلامی در آن عصر را ماهرانه ترسیم می کند:

 

حسینه خارجی آدی قویوبدور زاده هنده

شریحین خط و امضاسی له تکمیل اولدی پرونده

اوحکمین رونوشتین یازدی اوراقه نویسنده

سراسر مملکت ده إتدیلر پخش و پراکنده

حسینین قتلی گویا مسلمینه فرض ایفادور

 

یزیدون حیطه حکمینده اسلامی اولان یئرلر

نقاط آسیاده، چینه پیوسته نئچه کشور

حدود غربده اقیانوس اطلاس موج آور

شمالا انتهای سیبریه، مرزی سرتاسر

جنوبا استوائی خطه تاریخ حکمفرمادور                                      

 

در کتب مقتل تعداد افراد لشگر یزید در روز عاشورا بین سی هزار تا پانصد هزار قید شده است. مرحوم یحیوی این ارقام را چنین به شعر می آورد.

 

مقاتل ده اوتوزمین، اللی مین، یوزمین، ایکی یوزمین

یاریم میلیون حدودنده ائدن وار عدّه نی تخمین

ئوزی و ئزمیش حسین بن علی تمثیل اونون قدرین

منیم جنگیمه سعد اوغلی چگوب بیر لشکر سنگین

نئجه داغه یاغارنیسان اولورسئل دره یه جاری

 

مرحوم یحیوی آنچه را که دیگران به نثر می نوشتند با سهولت به نظم در می آورد و مهارت و تبحرّش در سرودن حماسۀ کربلا او را به فردوسی زمان ملقب نمود.

مرحوم یحیوی که او را تاج الشعرای اردبیلی نامیده اند در تمام عمر در عشق شهید کربلا سوخت و سرانجام در روز 26 آبان 1358 داعی حق را لبیک گفت. خدایش رحمت کند، از او چهار کتاب با عناوین بساط کربلا – اسرار عاشورا – پرچم عزا – آخرین آثار به چاپ رسیده است و آثار ادبی و اجتماعی زیادی نیز باقی مانده که امید است به همت فرزندش به زیور طبع آراسته شود.

 

انور اردبیلی

قدیر جلیل زادگان متخلّص به انور اردبیلی در سال 1310 در کوچه اصغریه اردبیل دیده به جهان گشود. انور شاعری انسان و انساندوست بود و به مطالعه در همۀ زمینه ها علاقه ای وافر داشت بخصوص اشعار شعرای فارسی زبان، از سعدی گرفته تا خاقانی و مولوی را با دقّت و عشق مطالعه می کرد ولی از میان آنها به خواجه حافظ شیراز ارادتی خاص داشت و اغلب اشعار او را تضمین می کرد که در اینجا نمونه ای تقدیم می شود:

 

رایت مستی زده خم ها، خماران را چه شد

مجلس شورافکن و شیرین کاران را چه شد

صاحبان عیش کو، معنی مداران را چه شد

یاری اندر کس نمی بینم، یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد

 

روز روشنگر به چشم اهل دل لیل الدجاست

خون چکد از دیدۀ ابر بهاری گربجاست

آن دری که قفل کرده شحنه ها باب رجاست

آن حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

گل بگشت از رنگ خود ابر بهاران را چه شد

 

انورا هردم صدای مرگ می آید بگوش

در ره سلم و رضا بهر رضای حق بکوش

نیم جو ارزش ندارد سجدۀ بی جنب و جوش

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

 

انور در مرثیه سرائی چیره دست بود و سلیقه خاصی داشت. ده کتاب در رثای شهیدان کربلا و ائمّۀ معصومین از او به چاپ رسیده است. اگر بخواهیم به تمام ابعاد زندگی وی آگاهی پیدا کنیم می توانیم آنرا در شعردوستی که در سوگ دوست دیگر سروده پیدا کنیم:

 

وفاداران، وفا می میرد امشب

کرم داران، سخا می میرد امشب

چه حاجت بر طبیب دردمندان

در این بستر دوا می میرد امشب

مراد جسته جان نامردان

مرید اولیا می میرد امشب

در این شام غم افزا چون غربیان

دریغا آشنا می میرد امشب

سکوت نینوا گوید دمادم

که نی زن را نوا می میرد امشب

به مشگین تربت دلبند زهرا

اسیر و مبتلا می میرد امشب

از امواج خروشان خود عیان است

خدایا ناخدا می میرد امشب

بگو بر عندلیبان حسینی

که سوسن را صدا می میرد امشب

 

مرحوم انور در اردیبهشت سال 1371 دچار سکته مغزی شد و پی از چند روز بستری شدن، در بیمارستان علوی اردبیل، در روز اوّل خرداد ماه 1371 به جوار حق تعالی پیوست. روانش شاد باد.

 

منزوی اردبیلی

رحیم منزوی اردبیلی متخلّص به منزوی در سال 1316 در کوچه سید آباد اردبیل متولّد شد. به گفته خودش آنچه وی را به شاعری واداشت مرگ مادری بود که در 9 سالگی ازدواج و در 18 سالگی وفات کرد.منزوی شخصی بود حق پرست که در برابر هر ناحقّی مردانه ایستادگی می کرد. او از کودکی در دکان دواتگری و حلبی سازی پدرش مشغول کار بود و در فنّ خود مهارتی به سزا داشت. پدرش از ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت بود و به شبیه خوانی و تعزیه گردانی علاقه داشت. منزوی در شعر از تاج الشعرا پیروی می کرد که خود چنین می گوید:

 

گرچه من طفل ره مدرسه معنویم

شعر یازماخدا ولی یحیویه پیرویم

اودی تاج الشعرا، بنده همان منزویم

یحیوی کوهیدی من کاهم ایا اهل کمال

یحیوی بحریدی من قطره بی بحره مثال

 

منزوی در روز جمعه نهم مرداد 1371 در تهران به رحمت ایزدی پیوست پیکر پاکش به اردبیل منتقل و در بهشت فاطمه در جوار آرامگاه شاعران معاصرش مرحوم یحیوی و مرحوم ثابت به خاک سپرده شد. از او هشت کتاب در زمان حیاتش منتشر شده بود و کتاب دیگرش به نام صد مرثیه پس از وفات توسّط انتشارات فائزون اردبیل انتشار یافت.

 

                                                                                          

مدیر
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

در مقابل دکان بذر فروشی پدر عباسقلی میدانی بود (که هنوزهم به همان حال باقی است) که هفته ای یک روز درویشی در آنجا به معرکه گیری می پرداخت. از جمله این درویشان مرحوم درویش حاجی آقا بود که برای خود ابهتی داشت و اهل فضل و کمال بود.

عباسقلی نوجوان همیشه در صف اوّل تماشاگران معرکه درویش بود و تمام سخنان و حرکات نمایشی او را در ذهن فعّال خود ثبت و ضبط می نمود. با همین زمینۀ ذهنی بود که بعدها، وقتی به مرثیه سرائی پرداخت بیشتر به حماسه روی آورد و وصف حماسی صحنه های کربلا در اشعار او بسیار چشمگیر بود.

 

سواره تیغ برق افشان الینده فکری دعوادور

                                                 مرصع دورلجامی، مرکبین زینی مطّلادور

قیزیل جوش وار اگنین ده جلال و شأنی اعلادور

                                                 حسین بن علی، روح نبی، دلبند زهرادور

بو وضعیلن گلیب میدان جنگه، حیف تنهادور

 

مرحوم یحیوی دارای اطلاعات وسیع تاریخی و جغرافیائی بود و در اشعار و مراثی خود بدانها اشاره می کرد چنانکه در همین حماسۀ خونین کربلا حدود ممالک اسلامی در آن عصر را ماهرانه ترسیم می کند:

 

حسینه خارجی آدی قویوبدور زاده هنده

شریحین خط و امضاسی له تکمیل اولدی پرونده

اوحکمین رونوشتین یازدی اوراقه نویسنده

سراسر مملکت ده إتدیلر پخش و پراکنده

حسینین قتلی گویا مسلمینه فرض ایفادور

 

یزیدون حیطه حکمینده اسلامی اولان یئرلر

نقاط آسیاده، چینه پیوسته نئچه کشور

حدود غربده اقیانوس اطلاس موج آور

شمالا انتهای سیبریه، مرزی سرتاسر

جنوبا استوائی خطه تاریخ حکمفرمادور                                      

 

در کتب مقتل تعداد افراد لشگر یزید در روز عاشورا بین سی هزار تا پانصد هزار قید شده است. مرحوم یحیوی این ارقام را چنین به شعر می آورد.

 

مقاتل ده اوتوزمین، اللی مین، یوزمین، ایکی یوزمین

یاریم میلیون حدودنده ائدن وار عدّه نی تخمین

ئوزی و ئزمیش حسین بن علی تمثیل اونون قدرین

منیم جنگیمه سعد اوغلی چگوب بیر لشکر سنگین

نئجه داغه یاغارنیسان اولورسئل دره یه جاری

 

مرحوم یحیوی آنچه را که دیگران به نثر می نوشتند با سهولت به نظم در می آورد و مهارت و تبحرّش در سرودن حماسۀ کربلا او را به فردوسی زمان ملقب نمود.

مرحوم یحیوی که او را تاج الشعرای اردبیلی نامیده اند در تمام عمر در عشق شهید کربلا سوخت و سرانجام در روز 26 آبان 1358 داعی حق را لبیک گفت. خدایش رحمت کند، از او چهار کتاب با عناوین بساط کربلا – اسرار عاشورا – پرچم عزا – آخرین آثار به چاپ رسیده است و آثار ادبی و اجتماعی زیادی نیز باقی مانده که امید است به همت فرزندش به زیور طبع آراسته شود.

 

انور اردبیلی

قدیر جلیل زادگان متخلّص به انور اردبیلی در سال 1310 در کوچه اصغریه اردبیل دیده به جهان گشود. انور شاعری انسان و انساندوست بود و به مطالعه در همۀ زمینه ها علاقه ای وافر داشت بخصوص اشعار شعرای فارسی زبان، از سعدی گرفته تا خاقانی و مولوی را با دقّت و عشق مطالعه می کرد ولی از میان آنها به خواجه حافظ شیراز ارادتی خاص داشت و اغلب اشعار او را تضمین می کرد که در اینجا نمونه ای تقدیم می شود:

 

رایت مستی زده خم ها، خماران را چه شد

مجلس شورافکن و شیرین کاران را چه شد

صاحبان عیش کو، معنی مداران را چه شد

یاری اندر کس نمی بینم، یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد

 

روز روشنگر به چشم اهل دل لیل الدجاست

خون چکد از دیدۀ ابر بهاری گربجاست

آن دری که قفل کرده شحنه ها باب رجاست

آن حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

گل بگشت از رنگ خود ابر بهاران را چه شد

 

انورا هردم صدای مرگ می آید بگوش

در ره سلم و رضا بهر رضای حق بکوش

نیم جو ارزش ندارد سجدۀ بی جنب و جوش

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

 

انور در مرثیه سرائی چیره دست بود و سلیقه خاصی داشت. ده کتاب در رثای شهیدان کربلا و ائمّۀ معصومین از او به چاپ رسیده است. اگر بخواهیم به تمام ابعاد زندگی وی آگاهی پیدا کنیم می توانیم آنرا در شعردوستی که در سوگ دوست دیگر سروده پیدا کنیم:

 

وفاداران، وفا می میرد امشب

کرم داران، سخا می میرد امشب

چه حاجت بر طبیب دردمندان

در این بستر دوا می میرد امشب

مراد جسته جان نامردان

مرید اولیا می میرد امشب

در این شام غم افزا چون غربیان

دریغا آشنا می میرد امشب

سکوت نینوا گوید دمادم

که نی زن را نوا می میرد امشب

به مشگین تربت دلبند زهرا

اسیر و مبتلا می میرد امشب

از امواج خروشان خود عیان است

خدایا ناخدا می میرد امشب

بگو بر عندلیبان حسینی

که سوسن را صدا می میرد امشب

 

مرحوم انور در اردیبهشت سال 1371 دچار سکته مغزی شد و پی از چند روز بستری شدن، در بیمارستان علوی اردبیل، در روز اوّل خرداد ماه 1371 به جوار حق تعالی پیوست. روانش شاد باد.

 

منزوی اردبیلی

رحیم منزوی اردبیلی متخلّص به منزوی در سال 1316 در کوچه سید آباد اردبیل متولّد شد. به گفته خودش آنچه وی را به شاعری واداشت مرگ مادری بود که در 9 سالگی ازدواج و در 18 سالگی وفات کرد.منزوی شخصی بود حق پرست که در برابر هر ناحقّی مردانه ایستادگی می کرد. او از کودکی در دکان دواتگری و حلبی سازی پدرش مشغول کار بود و در فنّ خود مهارتی به سزا داشت. پدرش از ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت بود و به شبیه خوانی و تعزیه گردانی علاقه داشت. منزوی در شعر از تاج الشعرا پیروی می کرد که خود چنین می گوید:

 

گرچه من طفل ره مدرسه معنویم

شعر یازماخدا ولی یحیویه پیرویم

اودی تاج الشعرا، بنده همان منزویم

یحیوی کوهیدی من کاهم ایا اهل کمال

یحیوی بحریدی من قطره بی بحره مثال

 

منزوی در روز جمعه نهم مرداد 1371 در تهران به رحمت ایزدی پیوست پیکر پاکش به اردبیل منتقل و در بهشت فاطمه در جوار آرامگاه شاعران معاصرش مرحوم یحیوی و مرحوم ثابت به خاک سپرده شد. از او هشت کتاب در زمان حیاتش منتشر شده بود و کتاب دیگرش به نام صد مرثیه پس از وفات توسّط انتشارات فائزون اردبیل انتشار یافت.

 

                                                                                          

Starts: 2011/05/25
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran
بسم الله الرحمن الرحیم 

سه بزرگ از دنیای شعر اردبیل  

نویسنده: اباذر واحدی

تاج الشعرای اردبیلی

عباسقلی یحیوی در سال 1280 در محلۀ تازه شهر اردبیل قدم به عرصۀ حیات گذاشت و پدرش به خاطر عشق و ارادت مفرطی که به علمدار کربلا داشت او را عباسقلی نام نهاد.

در آن زمان هنوز مدارس رسمی در اردبیل دایر نشده بود و کودکان شهر سواد خواندن و نوشتن را در مکتب خانه ها یاد می گرفتند. عباسقلی نیز در شش سالگی راهی مکتب شد و در محضر مرحوم میرزا عزیز سواد خواندن و نوشتن و قرآن و فقه و حدیث و تاریخ اسلام و ایران را فراگرفت و با علم بیان، فلسفه، ادبیات عربی و فارسی و آثار شعرای فارسی زبان آشنا شد. از همان زمان طفولیت چشمه ذوق و قریحه شاعریش به جوشش پرداخت. در ابتدا، در شعر «احقر» تخلّص می نمود.

" />


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap