نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 بیانات حضرت استاد در نقد تناقض گویی های یکی از روسای وهابیت در جمهوری آذربایجان

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یکی از سردمداران وهابیت آذربایجان ، هماهنگ با مفتی اعظم عربستان، تروریست های تکفیری و مفتی های وهابی جهادی را مورد حمله قرار داد و گفت: ما سلفی هستیم نه تکفیری.

این شخص یا تابع محمد بن عبدالوهاب است و یا تابع نیست. اگر تابع نیست وهابی نیست و محمد بن عبدالوهاب را زیرپا گذاشته است. اگر تابع اوست در این صورت بطور قطع و یقین او یک وهابی تکفیری تمام عیار است.

با مراجعه به فتاوی و کتابهای محمد بن عبدالوهاب مخصوصا دو کتاب « کشف الشبهات » و « الدرر السنیه » معلوم می گردد که او قائل به تکفیر عام است. تکفیری که حتی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم به آن معتقد نبودند و شدیدا آن را انکار می کردند.

محمد بن عبدالوهاب در کتاب الدرر السنیه صفحه 1/266 می گوید: « ان الشرک قد ملأ الأرض فی عصرنا !! » یعنی شرک تمام عالم را در زمان ما فرا گرفته است. وی کتب مذاهب اربعه را کتاب شرک می داند ( الدرر السنیه 2/59 ) و بطور مکرّر تصریح می کند که مشرکین صدر اسلام بمراتب از مسلمانان این زمان بهترند. وی در الدرر السنیه 1/160 می گوید: « فإذا علمت هذا وعلمت ما عليه أکثر الناس علمت أنّهم أعظم کفراً وشرکاً من المشرکين الّذين قاتلهم النبيص !! » یعنی وقتی حرفهای مرا بفهمی و اوضاع مردم را ببینی به این یقین می رسی که کفر و شرک مسلمانها عظیم تر از شرک مشرکین است که پیامبر با آنها جنگید !

او تنها کسی است که اقرار به توحید را کافی در حفظ دماء و اموال نمی داند و در الدرر السنیه 1/145 می نویسد: « ان اقرار الکفار بتوحید الله لم یعصم دماءهم و اموالهم! » او تصریح می کند که مکه و مدینه دیار کفر هستند و اهالی این دو شهر " آبین " ( ابا کنندگان و امتناع کنندگان) از اسلام هستند. ( الدرر السنیه 9/285)

یکی از وحشتناک ترین حرف های او در باب تکفیر این است که می گوید: « من دخل في الدعوة وادعى‌ أنّ آباءه ماتوا على الإسلام، يستتاب فان تاب وإلّا ضُربت عنقه! وصار ماله فيئاً للمسلمين. » (الدرر 10/431 – 438 – 143 ) یعنی هر کس که دعوت مرا بپذیرد سپس این سخن را به زبان بیاورد که آباء و اجدادش مسلمان بوده و در حال اسلام از دنیا رفته اند باید او را دستگیر کرد و از او خواست که از این حرف توبه کند؛ اگر توبه کرد فبها و الّا باید گردن او را زد و تمام اموالش را به عنوان فیئ بین مسلمانها تقسیم کرد!

بزرگترین درگیری او با علماء اسلام است و کمتر عالمی از تکفیر او جان سالم بدر برده است. او یک شخصیت علمی مثل ابن عربی را تکفیر می کند سپس هرکس او را تکفیر نمی کند یا در کفر او شک می کند او را نیز تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند. بلکه هرکس از علماء که در نظر او خطایی می کند مثل امام فخر رازی صاحب تفسیر الکبیر، او را نیز تکفیر می کند.

بلکه بالاتر از اینها برای اموری که وجه آن معلوم نیست، مسلمانها را تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند مثل کسیکه موحّد است ولی قدر توحید را نمی داند. ( الدرر السنیه 2/ 22 )

بنابراین جای تعجب نیست که اصحاب او، امام ابوحنیفه رئیس یکی از مذاهب اربعه را کافر زندیق نام نهاده اند. اگر اسلام با این وسعت انسانها را تکفیر کند آیا برای اسلام کسی می ماند؟

وهابیت در تکفیر آن قدر مبالغه کرده اند که بزرگان علماء گفته اند اگر وهابیت را در یک کلمه خلاصه کنیم می شود تکفیر !!

زهاوی از علماء بزرگ اهل سنت در کتاب دعوی المناوئین می نویسد: « لو سأل سائل عما تمذهبت به الوهابیه ما هو؟ و عن غایته ما هی؟ فقلنا فی جواب کلا السؤالین هو تکفیر کافه المسلمین لکان جوابا علی اختصاره تعریفا کافیا لمذهبها. » ( کتاب داعیه لیس نبیا نوشته حسن فرحان مالکی – به نقل از دعوی المناوئین صفحه 135 ) یعنی اگر کسی از حقیقت و غایت و هدف مذهب وهابیت سؤال کند و ما در جواب بگوییم حقیقت و هدف وهابیت تکفیر تمام مسلمانهاست؛ در این صورت با اینکه مختصر گفته ایم ولی جوابی بسیار کافی داده ایم.

بنابراین نه سخن مفتی عربستان و نه سخن آخوند وهابی آذربایجان، از سر اعتقاد نیست و نفاق است؛ مگر اینکه از خود محمد بن عبدالوهاب تبرّی بجویند که هیچ وقت این کار را نمی کنند.

باید توجه داشت که وهابی ها با اینکه بخاطر تقیّه در شیعه، شیعه را کافر می دانند اما خودشان  فتیله تکفیر را با قدرت و ضعف خودشان تنظیم می کنند. به این مطلب، عالم بزرگ عربستان در شهر ریاض که منتقد مذهب وهابی و منتقد منهج تکفیری محمد بن عبدالوهاب است اشاره کرده است.

وی یعنی جناب حسن فرحان مالکی صاحب داعیه لیس نبیاً می گوید: « التکفیر الوهابی یقل و یضعف فی حاله الضعف و یقوی فی حاله القوه من باب التقیه و السیاسه و لیس من باب الاعتقاد و الانصاف او حتی التناقض. » (داعیه ص137 )

ما به مفتی عربستان و آخوند وهابی آذربایجان که میخواهند خود را از لوث تکفیر و ارهاب تطهیر کنند، شعر سعدی را می خوانیم که:

هرکه گوید کلاغ چون باز است   ***   نشنوندش که دیده ها باز است

لازم بذکر است که بزرگان وهابی این روزها به دو دلیل، حرف های ضد وهابی و ضد تکفیری می زنند. اول حجم عظیم نفرت جهانی به اندیشه تکفیری وهابی است و دوم حجم زیاد جنازه هایی است که از سوریه و عراق به عربستان سرازیر شده و مردم شدیدا از مفتی های وهابی ناراحتند که جوانان آنها را به جنگ مسلمانها فرستاده اند در حالیکه به فرزندان خودشان اجازه ورود به عرصه به اصطلاح جهاد نمی دهند.

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یکی از سردمداران وهابیت آذربایجان ، هماهنگ با مفتی اعظم عربستان، تروریست های تکفیری و مفتی های وهابی جهادی را مورد حمله قرار داد و گفت: ما سلفی هستیم نه تکفیری.

این شخص یا تابع محمد بن عبدالوهاب است و یا تابع نیست. اگر تابع نیست وهابی نیست و محمد بن عبدالوهاب را زیرپا گذاشته است. اگر تابع اوست در این صورت بطور قطع و یقین او یک وهابی تکفیری تمام عیار است.

با مراجعه به فتاوی و کتابهای محمد بن عبدالوهاب مخصوصا دو کتاب « کشف الشبهات » و « الدرر السنیه » معلوم می گردد که او قائل به تکفیر عام است. تکفیری که حتی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم به آن معتقد نبودند و شدیدا آن را انکار می کردند.

محمد بن عبدالوهاب در کتاب الدرر السنیه صفحه 1/266 می گوید: « ان الشرک قد ملأ الأرض فی عصرنا !! » یعنی شرک تمام عالم را در زمان ما فرا گرفته است. وی کتب مذاهب اربعه را کتاب شرک می داند ( الدرر السنیه 2/59 ) و بطور مکرّر تصریح می کند که مشرکین صدر اسلام بمراتب از مسلمانان این زمان بهترند. وی در الدرر السنیه 1/160 می گوید: « فإذا علمت هذا وعلمت ما عليه أکثر الناس علمت أنّهم أعظم کفراً وشرکاً من المشرکين الّذين قاتلهم النبيص !! » یعنی وقتی حرفهای مرا بفهمی و اوضاع مردم را ببینی به این یقین می رسی که کفر و شرک مسلمانها عظیم تر از شرک مشرکین است که پیامبر با آنها جنگید !

او تنها کسی است که اقرار به توحید را کافی در حفظ دماء و اموال نمی داند و در الدرر السنیه 1/145 می نویسد: « ان اقرار الکفار بتوحید الله لم یعصم دماءهم و اموالهم! » او تصریح می کند که مکه و مدینه دیار کفر هستند و اهالی این دو شهر " آبین " ( ابا کنندگان و امتناع کنندگان) از اسلام هستند. ( الدرر السنیه 9/285)

یکی از وحشتناک ترین حرف های او در باب تکفیر این است که می گوید: « من دخل في الدعوة وادعى‌ أنّ آباءه ماتوا على الإسلام، يستتاب فان تاب وإلّا ضُربت عنقه! وصار ماله فيئاً للمسلمين. » (الدرر 10/431 – 438 – 143 ) یعنی هر کس که دعوت مرا بپذیرد سپس این سخن را به زبان بیاورد که آباء و اجدادش مسلمان بوده و در حال اسلام از دنیا رفته اند باید او را دستگیر کرد و از او خواست که از این حرف توبه کند؛ اگر توبه کرد فبها و الّا باید گردن او را زد و تمام اموالش را به عنوان فیئ بین مسلمانها تقسیم کرد!

بزرگترین درگیری او با علماء اسلام است و کمتر عالمی از تکفیر او جان سالم بدر برده است. او یک شخصیت علمی مثل ابن عربی را تکفیر می کند سپس هرکس او را تکفیر نمی کند یا در کفر او شک می کند او را نیز تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند. بلکه هرکس از علماء که در نظر او خطایی می کند مثل امام فخر رازی صاحب تفسیر الکبیر، او را نیز تکفیر می کند.

بلکه بالاتر از اینها برای اموری که وجه آن معلوم نیست، مسلمانها را تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند مثل کسیکه موحّد است ولی قدر توحید را نمی داند. ( الدرر السنیه 2/ 22 )

بنابراین جای تعجب نیست که اصحاب او، امام ابوحنیفه رئیس یکی از مذاهب اربعه را کافر زندیق نام نهاده اند. اگر اسلام با این وسعت انسانها را تکفیر کند آیا برای اسلام کسی می ماند؟

وهابیت در تکفیر آن قدر مبالغه کرده اند که بزرگان علماء گفته اند اگر وهابیت را در یک کلمه خلاصه کنیم می شود تکفیر !!

زهاوی از علماء بزرگ اهل سنت در کتاب دعوی المناوئین می نویسد: « لو سأل سائل عما تمذهبت به الوهابیه ما هو؟ و عن غایته ما هی؟ فقلنا فی جواب کلا السؤالین هو تکفیر کافه المسلمین لکان جوابا علی اختصاره تعریفا کافیا لمذهبها. » ( کتاب داعیه لیس نبیا نوشته حسن فرحان مالکی – به نقل از دعوی المناوئین صفحه 135 ) یعنی اگر کسی از حقیقت و غایت و هدف مذهب وهابیت سؤال کند و ما در جواب بگوییم حقیقت و هدف وهابیت تکفیر تمام مسلمانهاست؛ در این صورت با اینکه مختصر گفته ایم ولی جوابی بسیار کافی داده ایم.

بنابراین نه سخن مفتی عربستان و نه سخن آخوند وهابی آذربایجان، از سر اعتقاد نیست و نفاق است؛ مگر اینکه از خود محمد بن عبدالوهاب تبرّی بجویند که هیچ وقت این کار را نمی کنند.

باید توجه داشت که وهابی ها با اینکه بخاطر تقیّه در شیعه، شیعه را کافر می دانند اما خودشان  فتیله تکفیر را با قدرت و ضعف خودشان تنظیم می کنند. به این مطلب، عالم بزرگ عربستان در شهر ریاض که منتقد مذهب وهابی و منتقد منهج تکفیری محمد بن عبدالوهاب است اشاره کرده است.

وی یعنی جناب حسن فرحان مالکی صاحب داعیه لیس نبیاً می گوید: « التکفیر الوهابی یقل و یضعف فی حاله الضعف و یقوی فی حاله القوه من باب التقیه و السیاسه و لیس من باب الاعتقاد و الانصاف او حتی التناقض. » (داعیه ص137 )

ما به مفتی عربستان و آخوند وهابی آذربایجان که میخواهند خود را از لوث تکفیر و ارهاب تطهیر کنند، شعر سعدی را می خوانیم که:

هرکه گوید کلاغ چون باز است   ***   نشنوندش که دیده ها باز است

لازم بذکر است که بزرگان وهابی این روزها به دو دلیل، حرف های ضد وهابی و ضد تکفیری می زنند. اول حجم عظیم نفرت جهانی به اندیشه تکفیری وهابی است و دوم حجم زیاد جنازه هایی است که از سوریه و عراق به عربستان سرازیر شده و مردم شدیدا از مفتی های وهابی ناراحتند که جوانان آنها را به جنگ مسلمانها فرستاده اند در حالیکه به فرزندان خودشان اجازه ورود به عرصه به اصطلاح جهاد نمی دهند.

مدیر
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یکی از سردمداران وهابیت آذربایجان ، هماهنگ با مفتی اعظم عربستان، تروریست های تکفیری و مفتی های وهابی جهادی را مورد حمله قرار داد و گفت: ما سلفی هستیم نه تکفیری.

این شخص یا تابع محمد بن عبدالوهاب است و یا تابع نیست. اگر تابع نیست وهابی نیست و محمد بن عبدالوهاب را زیرپا گذاشته است. اگر تابع اوست در این صورت بطور قطع و یقین او یک وهابی تکفیری تمام عیار است.

با مراجعه به فتاوی و کتابهای محمد بن عبدالوهاب مخصوصا دو کتاب « کشف الشبهات » و « الدرر السنیه » معلوم می گردد که او قائل به تکفیر عام است. تکفیری که حتی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم به آن معتقد نبودند و شدیدا آن را انکار می کردند.

محمد بن عبدالوهاب در کتاب الدرر السنیه صفحه 1/266 می گوید: « ان الشرک قد ملأ الأرض فی عصرنا !! » یعنی شرک تمام عالم را در زمان ما فرا گرفته است. وی کتب مذاهب اربعه را کتاب شرک می داند ( الدرر السنیه 2/59 ) و بطور مکرّر تصریح می کند که مشرکین صدر اسلام بمراتب از مسلمانان این زمان بهترند. وی در الدرر السنیه 1/160 می گوید: « فإذا علمت هذا وعلمت ما عليه أکثر الناس علمت أنّهم أعظم کفراً وشرکاً من المشرکين الّذين قاتلهم النبيص !! » یعنی وقتی حرفهای مرا بفهمی و اوضاع مردم را ببینی به این یقین می رسی که کفر و شرک مسلمانها عظیم تر از شرک مشرکین است که پیامبر با آنها جنگید !

او تنها کسی است که اقرار به توحید را کافی در حفظ دماء و اموال نمی داند و در الدرر السنیه 1/145 می نویسد: « ان اقرار الکفار بتوحید الله لم یعصم دماءهم و اموالهم! » او تصریح می کند که مکه و مدینه دیار کفر هستند و اهالی این دو شهر " آبین " ( ابا کنندگان و امتناع کنندگان) از اسلام هستند. ( الدرر السنیه 9/285)

یکی از وحشتناک ترین حرف های او در باب تکفیر این است که می گوید: « من دخل في الدعوة وادعى‌ أنّ آباءه ماتوا على الإسلام، يستتاب فان تاب وإلّا ضُربت عنقه! وصار ماله فيئاً للمسلمين. » (الدرر 10/431 – 438 – 143 ) یعنی هر کس که دعوت مرا بپذیرد سپس این سخن را به زبان بیاورد که آباء و اجدادش مسلمان بوده و در حال اسلام از دنیا رفته اند باید او را دستگیر کرد و از او خواست که از این حرف توبه کند؛ اگر توبه کرد فبها و الّا باید گردن او را زد و تمام اموالش را به عنوان فیئ بین مسلمانها تقسیم کرد!

بزرگترین درگیری او با علماء اسلام است و کمتر عالمی از تکفیر او جان سالم بدر برده است. او یک شخصیت علمی مثل ابن عربی را تکفیر می کند سپس هرکس او را تکفیر نمی کند یا در کفر او شک می کند او را نیز تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند. بلکه هرکس از علماء که در نظر او خطایی می کند مثل امام فخر رازی صاحب تفسیر الکبیر، او را نیز تکفیر می کند.

بلکه بالاتر از اینها برای اموری که وجه آن معلوم نیست، مسلمانها را تکفیر و مهدور الدم اعلام می کند مثل کسیکه موحّد است ولی قدر توحید را نمی داند. ( الدرر السنیه 2/ 22 )

بنابراین جای تعجب نیست که اصحاب او، امام ابوحنیفه رئیس یکی از مذاهب اربعه را کافر زندیق نام نهاده اند. اگر اسلام با این وسعت انسانها را تکفیر کند آیا برای اسلام کسی می ماند؟

وهابیت در تکفیر آن قدر مبالغه کرده اند که بزرگان علماء گفته اند اگر وهابیت را در یک کلمه خلاصه کنیم می شود تکفیر !!

زهاوی از علماء بزرگ اهل سنت در کتاب دعوی المناوئین می نویسد: « لو سأل سائل عما تمذهبت به الوهابیه ما هو؟ و عن غایته ما هی؟ فقلنا فی جواب کلا السؤالین هو تکفیر کافه المسلمین لکان جوابا علی اختصاره تعریفا کافیا لمذهبها. » ( کتاب داعیه لیس نبیا نوشته حسن فرحان مالکی – به نقل از دعوی المناوئین صفحه 135 ) یعنی اگر کسی از حقیقت و غایت و هدف مذهب وهابیت سؤال کند و ما در جواب بگوییم حقیقت و هدف وهابیت تکفیر تمام مسلمانهاست؛ در این صورت با اینکه مختصر گفته ایم ولی جوابی بسیار کافی داده ایم.

بنابراین نه سخن مفتی عربستان و نه سخن آخوند وهابی آذربایجان، از سر اعتقاد نیست و نفاق است؛ مگر اینکه از خود محمد بن عبدالوهاب تبرّی بجویند که هیچ وقت این کار را نمی کنند.

باید توجه داشت که وهابی ها با اینکه بخاطر تقیّه در شیعه، شیعه را کافر می دانند اما خودشان  فتیله تکفیر را با قدرت و ضعف خودشان تنظیم می کنند. به این مطلب، عالم بزرگ عربستان در شهر ریاض که منتقد مذهب وهابی و منتقد منهج تکفیری محمد بن عبدالوهاب است اشاره کرده است.

وی یعنی جناب حسن فرحان مالکی صاحب داعیه لیس نبیاً می گوید: « التکفیر الوهابی یقل و یضعف فی حاله الضعف و یقوی فی حاله القوه من باب التقیه و السیاسه و لیس من باب الاعتقاد و الانصاف او حتی التناقض. » (داعیه ص137 )

ما به مفتی عربستان و آخوند وهابی آذربایجان که میخواهند خود را از لوث تکفیر و ارهاب تطهیر کنند، شعر سعدی را می خوانیم که:

هرکه گوید کلاغ چون باز است   ***   نشنوندش که دیده ها باز است

لازم بذکر است که بزرگان وهابی این روزها به دو دلیل، حرف های ضد وهابی و ضد تکفیری می زنند. اول حجم عظیم نفرت جهانی به اندیشه تکفیری وهابی است و دوم حجم زیاد جنازه هایی است که از سوریه و عراق به عربستان سرازیر شده و مردم شدیدا از مفتی های وهابی ناراحتند که جوانان آنها را به جنگ مسلمانها فرستاده اند در حالیکه به فرزندان خودشان اجازه ورود به عرصه به اصطلاح جهاد نمی دهند.

Starts: 2014/02/17
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap