نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 نمونه ای از سفره رحمت خدا بر گناهکار

در روايت آمده است: شخصي به نزد رسول اکرم (ص) مي آمد و در صف اول نماز جماعت ايشان مي ايستاد و پشت سر ايشان نماز مي خواند؛ اما دزدي هم مي کرد. تا اينکه يک روز وقتي آن شخص از روي ديوار منزلي بالا مي رفت، ديد کسي در حياط آن منزل نيست و در درون منزل هم خانمي تنهاست. نفسش گفت: به درون منزل برو، چون هم به پول مي رسي و هم به شهوت. اما وقتي مي خواست به فرمان نفسش عمل کند، ناگهان ندايي شنيد که اگر اين کار را انجام دهي به خدا چه جوابي خواهي داد؟


با شنيدن اين ندا از روي ديوار پايين آمد و با خود گفت: تا بحال اينقدر دزدي کردي، اما ديگر بس است. حيا کن، به خدا چه جوابي خواهي داد؟ برگشت، آمد و در مسجد نشست. بعد از گذشت ساعاتي جماعت ديدند که خانمي جلوي در مسجد ايستاده و مي گويد که مي خواهم حضرت رسول اکرم(ص) را ببينم. حضرت به طرف درب مسجد حرکت کردند. آن شخص هم که در مسجد نشسته بود با نگاه خود پيامبر(ص) را دنبال مي کرد. ديد همان خانمي است که ديشب از ديوار خانه اش بالا رفته بود. خانم خطاب به پيامبر(ص) عرض کرد: يا رسول الله، من شوهر ندارم؛ شوهرم به رحمت خدا رفته است و از مال دنيا هم غني هستم. تا به امروز هم تنها زندگي مي کردم؛ اما امشب يک سايه اي به حياط منزلم افتاد که ترسيدم و آرامشم از دست رفت.

آرامش زن در کنار شوهر مي باشد؛ آرامش شوهر هم در کنار خانم مي باشد. لذا قرآن مي فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا... » (روم: 21) "و از نشانه‏هاى او اينکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد"

از نفس شما برايتان زوج خلق کرده ام تا با آنها آرامش پيدا کنيد. تا زماني که انسان ازدواج نکرده و تکميل نشده است، نفس انسان دائم طوفاني شده و آرامش نمي يابد.
يا رسول الله ترسيدم. به همين خاطر به محضر شما آمده ام تا براي من يک شوهر پيدا کنيد. حضرت رويشان را به طرف مسجد برگردانده و به آن جوان با محبّت نگريستند. اين نگاه با محبّت يعني اينکه آفرين بر تو اي جوان، چون امشب گناهي مرتکب نشده اي. آن جوان از خجالت سرش را به زير انداخت. حضرت خطاب به آن جوان فرموند: ازدواج کرده اي؟ جوان گفت: نه، يا رسول الله، خانه داري؟ گفت: نه، يا رسول الله، دلت مي خواهد ازدواج کني؟ گفت: «الامر عليک يا رسول الله» تسليم امر و اختيار شما هستم. حضرت آن خانم را صدا کرده و به عقد مرد جوان در آوردند. همان خانمي که آن جوان مي خواست با کار حرام به دنبالش برود. اما چون به نفس خود جواب رد داد و در محضر خداوند گناه نکرد، خداوند هم در عوض آن خانم را از راه حلال به عقد آن جوان درآورد.

بعد از عقد، مرد جوان دست خانمش را گرفت و با هم به خانه آمدند. بعد از رسيدن به خانه مرد جوان به سجده اي طولاني رفت و چند ساعت بر همان حال ماند. خانمش گفت: سجده ات را تمام نمي کني؟ گفت: نه، چطور از عهده ي شکر خداوند متعال برآيم؟ در حالي که آن شخصي که ديشب تو را ترسانيد من بودم؛ اما به خاطر اينکه به نفس خود گفتم: به خاطر خدا بايست، ببين خداوند چطور سفره ي احسان خود را بر روي من بازکرد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی فروغ توحید(ویرایش مجدد)

در روايت آمده است: شخصي به نزد رسول اکرم (ص) مي آمد و در صف اول نماز جماعت ايشان مي ايستاد و پشت سر ايشان نماز مي خواند؛ اما دزدي هم مي کرد. تا اينکه يک روز وقتي آن شخص از روي ديوار منزلي بالا مي رفت، ديد کسي در حياط آن منزل نيست و در درون منزل هم خانمي تنهاست. نفسش گفت: به درون منزل برو، چون هم به پول مي رسي و هم به شهوت. اما وقتي مي خواست به فرمان نفسش عمل کند، ناگهان ندايي شنيد که اگر اين کار را انجام دهي به خدا چه جوابي خواهي داد؟


با شنيدن اين ندا از روي ديوار پايين آمد و با خود گفت: تا بحال اينقدر دزدي کردي، اما ديگر بس است. حيا کن، به خدا چه جوابي خواهي داد؟ برگشت، آمد و در مسجد نشست. بعد از گذشت ساعاتي جماعت ديدند که خانمي جلوي در مسجد ايستاده و مي گويد که مي خواهم حضرت رسول اکرم(ص) را ببينم. حضرت به طرف درب مسجد حرکت کردند. آن شخص هم که در مسجد نشسته بود با نگاه خود پيامبر(ص) را دنبال مي کرد. ديد همان خانمي است که ديشب از ديوار خانه اش بالا رفته بود. خانم خطاب به پيامبر(ص) عرض کرد: يا رسول الله، من شوهر ندارم؛ شوهرم به رحمت خدا رفته است و از مال دنيا هم غني هستم. تا به امروز هم تنها زندگي مي کردم؛ اما امشب يک سايه اي به حياط منزلم افتاد که ترسيدم و آرامشم از دست رفت.

آرامش زن در کنار شوهر مي باشد؛ آرامش شوهر هم در کنار خانم مي باشد. لذا قرآن مي فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا... » (روم: 21) "و از نشانه‏هاى او اينکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد"

از نفس شما برايتان زوج خلق کرده ام تا با آنها آرامش پيدا کنيد. تا زماني که انسان ازدواج نکرده و تکميل نشده است، نفس انسان دائم طوفاني شده و آرامش نمي يابد.
يا رسول الله ترسيدم. به همين خاطر به محضر شما آمده ام تا براي من يک شوهر پيدا کنيد. حضرت رويشان را به طرف مسجد برگردانده و به آن جوان با محبّت نگريستند. اين نگاه با محبّت يعني اينکه آفرين بر تو اي جوان، چون امشب گناهي مرتکب نشده اي. آن جوان از خجالت سرش را به زير انداخت. حضرت خطاب به آن جوان فرموند: ازدواج کرده اي؟ جوان گفت: نه، يا رسول الله، خانه داري؟ گفت: نه، يا رسول الله، دلت مي خواهد ازدواج کني؟ گفت: «الامر عليک يا رسول الله» تسليم امر و اختيار شما هستم. حضرت آن خانم را صدا کرده و به عقد مرد جوان در آوردند. همان خانمي که آن جوان مي خواست با کار حرام به دنبالش برود. اما چون به نفس خود جواب رد داد و در محضر خداوند گناه نکرد، خداوند هم در عوض آن خانم را از راه حلال به عقد آن جوان درآورد.

بعد از عقد، مرد جوان دست خانمش را گرفت و با هم به خانه آمدند. بعد از رسيدن به خانه مرد جوان به سجده اي طولاني رفت و چند ساعت بر همان حال ماند. خانمش گفت: سجده ات را تمام نمي کني؟ گفت: نه، چطور از عهده ي شکر خداوند متعال برآيم؟ در حالي که آن شخصي که ديشب تو را ترسانيد من بودم؛ اما به خاطر اينکه به نفس خود گفتم: به خاطر خدا بايست، ببين خداوند چطور سفره ي احسان خود را بر روي من بازکرد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی فروغ توحید(ویرایش مجدد)

مدیر
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

در روايت آمده است: شخصي به نزد رسول اکرم (ص) مي آمد و در صف اول نماز جماعت ايشان مي ايستاد و پشت سر ايشان نماز مي خواند؛ اما دزدي هم مي کرد. تا اينکه يک روز وقتي آن شخص از روي ديوار منزلي بالا مي رفت، ديد کسي در حياط آن منزل نيست و در درون منزل هم خانمي تنهاست. نفسش گفت: به درون منزل برو، چون هم به پول مي رسي و هم به شهوت. اما وقتي مي خواست به فرمان نفسش عمل کند، ناگهان ندايي شنيد که اگر اين کار را انجام دهي به خدا چه جوابي خواهي داد؟


با شنيدن اين ندا از روي ديوار پايين آمد و با خود گفت: تا بحال اينقدر دزدي کردي، اما ديگر بس است. حيا کن، به خدا چه جوابي خواهي داد؟ برگشت، آمد و در مسجد نشست. بعد از گذشت ساعاتي جماعت ديدند که خانمي جلوي در مسجد ايستاده و مي گويد که مي خواهم حضرت رسول اکرم(ص) را ببينم. حضرت به طرف درب مسجد حرکت کردند. آن شخص هم که در مسجد نشسته بود با نگاه خود پيامبر(ص) را دنبال مي کرد. ديد همان خانمي است که ديشب از ديوار خانه اش بالا رفته بود. خانم خطاب به پيامبر(ص) عرض کرد: يا رسول الله، من شوهر ندارم؛ شوهرم به رحمت خدا رفته است و از مال دنيا هم غني هستم. تا به امروز هم تنها زندگي مي کردم؛ اما امشب يک سايه اي به حياط منزلم افتاد که ترسيدم و آرامشم از دست رفت.

آرامش زن در کنار شوهر مي باشد؛ آرامش شوهر هم در کنار خانم مي باشد. لذا قرآن مي فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا... » (روم: 21) "و از نشانه‏هاى او اينکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد"

از نفس شما برايتان زوج خلق کرده ام تا با آنها آرامش پيدا کنيد. تا زماني که انسان ازدواج نکرده و تکميل نشده است، نفس انسان دائم طوفاني شده و آرامش نمي يابد.
يا رسول الله ترسيدم. به همين خاطر به محضر شما آمده ام تا براي من يک شوهر پيدا کنيد. حضرت رويشان را به طرف مسجد برگردانده و به آن جوان با محبّت نگريستند. اين نگاه با محبّت يعني اينکه آفرين بر تو اي جوان، چون امشب گناهي مرتکب نشده اي. آن جوان از خجالت سرش را به زير انداخت. حضرت خطاب به آن جوان فرموند: ازدواج کرده اي؟ جوان گفت: نه، يا رسول الله، خانه داري؟ گفت: نه، يا رسول الله، دلت مي خواهد ازدواج کني؟ گفت: «الامر عليک يا رسول الله» تسليم امر و اختيار شما هستم. حضرت آن خانم را صدا کرده و به عقد مرد جوان در آوردند. همان خانمي که آن جوان مي خواست با کار حرام به دنبالش برود. اما چون به نفس خود جواب رد داد و در محضر خداوند گناه نکرد، خداوند هم در عوض آن خانم را از راه حلال به عقد آن جوان درآورد.

بعد از عقد، مرد جوان دست خانمش را گرفت و با هم به خانه آمدند. بعد از رسيدن به خانه مرد جوان به سجده اي طولاني رفت و چند ساعت بر همان حال ماند. خانمش گفت: سجده ات را تمام نمي کني؟ گفت: نه، چطور از عهده ي شکر خداوند متعال برآيم؟ در حالي که آن شخصي که ديشب تو را ترسانيد من بودم؛ اما به خاطر اينکه به نفس خود گفتم: به خاطر خدا بايست، ببين خداوند چطور سفره ي احسان خود را بر روي من بازکرد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی فروغ توحید(ویرایش مجدد)

Starts: 2012/09/19
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap