ادب اسلامى در برابر مخالفان؛ سید عزالدین الحسینى الزنجانى
Posted on : 2010/10/27 Digər ustadlar
الگوى ادب اسلامى در برابر مخالفان بود
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن گفتن درباره شخصیتهاى بزرگ و فرهیخته که علوم و دانشهاى اسلامى را در خود جاى داده و به فضایل اخلاقى و سجایاى انسانى آراسته شدهاند، آن هم در یک فرصت کوتاه، بسیار مشکل است، زیرا هر برگى از حیات علمى و اخلاقى آنان براى خود سخنى مىطلبد و لذا ما فقط به گوشه خاصى از زندگى ایشان اشاره مىکنیم و آن، اسوه و الگو بودن فقید سعید، در زندگى علمى و اجتماعى است.
امروز براى هدایت مشتاقان راه کمال و فضیلت، راههاى فراوانى هست، اما یکى از آن راهها وجود الگوى مجسم در جامعه انسانى است که زندگى آنان مىتواند براى همگان سرمشق و عملاً هدایتگر باشد. قرآن مجید، پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلّم) را اسوه مىخواند و مىگوید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: 21)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نمونه بارز کمال و جمال حق در جامعه، رفتار او نیز بسان گفتارش، راهنما و هدایتآفرین بود.
عالم ربانى، مفسر گرانسنگ، مرحوم آیت اللّه میرزا جوادآقا تهرانى، بهحق نمونه کامل اخلاق و فضایل و برجستگى بود. گوینده این سخن که با چند نخ خواسته است در ردیف خریداران یوسف قرار بگیرد، قریب چهار ماه در مجلس خبرگان نخست در سال 58 با ایشان مأنوس بوده و از نزدیک کمالات معنوى و روح بلند او را احساس مىکرد.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در تفسیر آیه «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه» (نور: 37) مردانى که در آیه به آنها اشاره شده، چنین مىستاید: "مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَات" (نهجالبلاغه خطبه 222).
آیت اللّه تهرانى در عین بهرهگیرى از عالمان معاصر خود، چه در نجف اشرف و چه در مشهد مقدس، از عالم بالا نیز فیوضات و یافتههایى داشت و مصداق بارز "عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ" بود، و لذا این نورانیت در سخنان و نگارشهاى او، کاملاً هویدا است.
او در عین حالى که از برون کسب آگاهى کرده، ولى از درون نیز حقایقى را درک نموده است، و در سایه پیمودن راه عبودیت و بندگى و مهار نفس، سرا پا تسلیم اوامر الهى بود و مىکوشید که لحظهاى از یاد حق غافل نباشد و در حقیقت، نشانههاى پرهیزکاران در او جلوهگر بود و مصداق گفتار امیرمؤمنان (علیه السلام) به همام بهشمار مىآمد که: "غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ ... فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ " (نهج البلاغة خطبه 193)
بیت خاندان او در تهران، مرکز علما، دانشمندان و خطیبان ارجمند بود. برادر بزرگ ایشان مرحوم حاج آقارضا ترخانى، مورد احترام قاطبه تهرانىها بوده و تا آنجا که من در خاطرم هست، مرحوم آیت اللّه العظمى بروجردى، ایشان را به عنوان امین عام در ساخت مسجد اعظم قرار داده بود و او با وجود تمکن مالى به سان یک کارگر در مسجد حضور مى یافت و عملیات ساختمانى را سرپرستى مىکرد و گاهى در سلام بر ما پیشى مىجست.
برادرزاده ایشان که اخیراً درگذشت، شاخهاى از این شجره طیبه بود که در کلیه کارهاى خیر شرکت مىنمود و مسجد امام قم را احیا کرد، تو گویى این خاندان مصداق بارز این آیه مبارکه است که «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ * تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها» (ابراهيم: 25 - 24).
ما این ضایعه علمى و اخلاقى را به حضرت ولىّعصر (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف و علما و آیات عظام و حوزه علمیه مشهد و وابستگان دور و نزدیک تسلیت گفته و سخن خود را با این جمله پایان مىبخشیم که فَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا
قم - جعفر سبحانى، 29/ 1389/2
پیام آیت اللّه سید عزالدین حسینى زنجانى درباره آیت الله میرزا جوادآقا تهرانی
مجسمه اخلاق و تهذیب نفس
رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي
جمال ذا الارضِ کانوا فى الحیاتِ و هُم بعد المماتِ جمال القطب و السیر
یکى از نعمتهاى بزرگ خداوند متعال به عالم تشیع، وجود عالمان ربانى است که در طول تاریخ تشیع ظهور کرده اند؛ که بر آنان نفس رحمانى و ولایت جارى شده و به جایگاه رفیع "العلماء امناء الرسل" رسیده اند.
یکى از این عالمان ربانى که در طول زندگى با او برخورد کرده ام، عالم ربانى صدقاً و عدلاً "آیت اللّه حاج میرزا جواد تهرانى (قدس اللّه نفسه زکیه)" است. این مرد بزرگ، عالمى فرهیخته و زاهدى وارسته بود و به مفاد فرمایش مولى الموحدین (سلاماللّهعلیه) "إِنَّمَا الْعَالِمُ مَنْ دَعَاهُ عِلْمُهُ إِلَى الْوَرَعِ وَ التُّقَى وَ الزُّهْدِ فِي عَالَمِ الْفَنَاءِ وَ التَّوَلُّهِ بِجَنَّةِ الْمَأْوَى (94/ 3)"(تصنيف غرر الحكم و درر الكلم 48)؛ حضورش انسان را به مقام ملاقات، حتى شده تا لحظاتى، در این دنیا معطوف و روح انسان را متوجه عالم قدس و ملکوت مى کرد.
قریب به سى سال با این مرد الهى آشنا بودم، وجود پربرکتش مجسمه اخلاق و تهذیب نفس بود و بسیار از این حقیر که در ابتداى ورود به مشهد، در این شهر غریب بودم، دلجویى مى فرمود. در مجلس این بزرگوار بحثها، یا بحث علمى بود و یا فقهى، و از مقوله دنیا سخن نمى رفت؛ و روح پرظرفیتش بر اثر تقوا و علوم اهلبیت (علیهم السلام) شرح صدر ویژه اى داشت که تحمل شنیدن سخنان مخالف را داشت و با متانت خاص برخورد مى فرمود.
معظم له علاوه بر منقبت علم، صاحب نفس هم بود، خودم مریض شده و تب شدید داشتم و به یمن برکت دعاى ایشان بهبودى کامل حاصل شد و به قول سعدى (علیه الرحمه)
ولى آنچنان بر دعا داشت دست |
که رنجور و افتاده بر پاى جست |
چو طاووس کو رشته برپا ندید |
تو گفتى ز شادى بخواهد پرید |
آن بزرگوار در کتاب "فلسفه الهى و بشرى" به یکى از کلمات معنوى که خود واجد آن بود، اشاره مى فرماید و آن موت اختیارى بوده است. از عنایات و عناوین ظاهریه و اعتباریه شدیداً پرهیز داشت و حاضر نبود در محضرش از القاب خاصه استفاده شود؛ که همه حاکى از علو روح و بلوغ به درجاتى است که انسان با رسیدن به این غناى روحى، دیگر نیاز به این عناوین در وى محو مىشود و اگر بخواهیم مصداقى براى "مخالفاً لهواه" معرفى کنیم، این عالم وارسته بى تردید یکى از آن عالمان و فقیهان است.
این جانب از برگزارکنندگان بزرگداشت این فقیه و عالم بزرگوار تقدیر و تشکر مىکنم؛ که این گونه عالمان، درخور معرفى و بزرگداشت در جامعه تشیع مىباشند.
رحمةاللّه علیه و رحمة واسعة و حشره مع اولیائه
مشهد مقدس - سید عزالدین الحسینى الزنجانى
منبع: هفته نامه افق حوزه، خرداد 1389، شماره 271