نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 درسی از آیة الله انصاری شیرازی

دینداری در جهان متمدن

قال الله تبارک و تعالی:«سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنّةٍ عرضها کعرض السماء و الارض اُعدّت للّذین آمنوا بالله و رسله (حدید:21)»

عالم خلقت سه مرتبه دارد که در طول هم هستند نه در عرض هم: عالم ماده و دنیا که نازل ترین مرتبه نظام وجود است، عالم مثال که برتر از ماده و نازل تر از عالم سوم که عالم عقل است می باشد و رتبتا بعد از عالم ماده می باشد، لذا در لسان قرآن و روایات از آن به عالم آخرت تعبیر شده است.

همانطور که دنیا و آخرت از هم جدا نیستند، اموری که مربوط به دنیاست مثل سیاست، علم، تمدن و...از امور اخروی مثل دین و تدیّن جدا نیست.تمام عوالم به یکدیگر وابسته اند، بشر مدت قلیلی در این عالم زندگی می کند، سپس به عالم مثال منتقل می شود،«انما تنتقلون من دار الی دار» سپس اگر لایق باشد به عالم عقل منتقل می شود و الّا در عالم مثال می ماند. یکی از نغمه هایی که در این برهه از زمان بلند شد نغمه جدایی دین از سیاست است؛ که تمدن را مقابل تدین، علم را مقابل دین و دنیا را مقابل آخرت قرار داده اند.

این افراد، قسم شیء را قسیم شیء قرار داده اند که بطلان آن در منطق ثابت است. بعضی می گویند تمدن غرب فلان پیشرفت را کرده، کامپیوتر درست کرده و تمام منابع اسلامی و تفاسیر را در یک سی دی جمع کردند و ... هیچ کس منکر این پیشرفت ها نیست، ولی این سؤال مطرح می شود که بشر با این ترقی، وجود خودش را از کجا آورده است؟ ای دانشمند متمدن ، تو کیستی؟! آیا کمال نظام هستی را خودت می دانی؟! یا شخص دیگری در کار است و همان کسی که تو را خلقت نمود این پیشرفت و ابتکار را در سرت انداخت؟

دل هر ذره را که بشکافی                 آفتابش در میان بینی

دنیا خلقت شگفت انگیزی دارد که این مسائل در برابر آن هیچ است. « إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏ (آل عمران: 190)»

پس حق این است که هرچه دامنه پیشرفت صنعتی وسیع تر می شود باید خداشناسی و توحید انسان عمیق تر شود، نه این که سبب غفلت و خواب گردد.

ما طلبه ها باید بقدری در اعتقاداتمان محکم باشیم که اگر پیشرفت صنعتی صد برابر هم شد در ما بوجود نیاید؛ گرچه بشر خواهید فهمید که بدون دین راه نجات بسته است.

دین اسلام فطری است «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّه‏، (روم:30)»

فطرت بشر خداخواه است،لذا نمی توان هیچ تغییری در آن داد، تمام بشر به سوی خدا می روند، اگر چه چند روزی غافلند.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست                که من خموشم و او در فغان و غوغاست

پشتوانه تمام ادیان آسمانی مخصوصا اسلام که خاتم ادیان است، فطرت است،«فطرت الله التی فطرالناس علیها،» لذا بت پرست هم فطرت خدایی دارد و به سوی او در حرکت است « انا لله و انا الیه راجعون،(بقره-156)» .

حضرت حق فرمود:« سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنةِ عرضها کعرض السماء والارض» .

در تحصیل و رسیدن به مغفرت الهی و "جنة اللقاء" ، از یکدیگر سبقت بگیرید. سپس جنت را توصیف می فرماید: عرض جنت الهی به اندازه عرض آسمان و زمین است؛ یعنی به هر مؤمن بهشتی عنایت می شود که عرض آن به اندازه تمام آسمان و زمین است، حالا طول آن چقدر باشد،" الله عالم". در ابعاد آسمان و زمین میان علما اختلاف نظر است که آیا  تناهی دارد یا خیر؟

معتقدین به تناهی می گویند: وقتی به سطح محدّب فلک الافلاک رسیدیم، دنیای جسم تمام می شود ولاخلأ ولا ملأ. بالفرض اگر این نظریه درست باشد عرض جنت و فردوس خیلی عظیم می شود.

بزرگانی تناهی ابعاد را نادرست دانستند، زیرا خداوند غیر محدود است و از فاعل غیر محدود فعل نامحدود صادر می شود.

مرحوم حاجی سبزواری فرمود: " وجنةٍ عرضُها کعرض السماء والارض  لواسع القلب،یعنی آن جنت وسیع ، روزی کسی می شود که وسعت وجودی و شرح صدر داشته باشد. « فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره ،( انعام- 125)» و کسی که شرح صدر نصیب او نشود از فیض جنت بی نصیب می ماند.

خداوند متعال همه ما را به عزت نفس و مناعت طبع و پایداری در دین آراسته بفرماید.

دینداری در جهان متمدن

قال الله تبارک و تعالی:«سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنّةٍ عرضها کعرض السماء و الارض اُعدّت للّذین آمنوا بالله و رسله (حدید:21)»

عالم خلقت سه مرتبه دارد که در طول هم هستند نه در عرض هم: عالم ماده و دنیا که نازل ترین مرتبه نظام وجود است، عالم مثال که برتر از ماده و نازل تر از عالم سوم که عالم عقل است می باشد و رتبتا بعد از عالم ماده می باشد، لذا در لسان قرآن و روایات از آن به عالم آخرت تعبیر شده است.

همانطور که دنیا و آخرت از هم جدا نیستند، اموری که مربوط به دنیاست مثل سیاست، علم، تمدن و...از امور اخروی مثل دین و تدیّن جدا نیست.تمام عوالم به یکدیگر وابسته اند، بشر مدت قلیلی در این عالم زندگی می کند، سپس به عالم مثال منتقل می شود،«انما تنتقلون من دار الی دار» سپس اگر لایق باشد به عالم عقل منتقل می شود و الّا در عالم مثال می ماند. یکی از نغمه هایی که در این برهه از زمان بلند شد نغمه جدایی دین از سیاست است؛ که تمدن را مقابل تدین، علم را مقابل دین و دنیا را مقابل آخرت قرار داده اند.

این افراد، قسم شیء را قسیم شیء قرار داده اند که بطلان آن در منطق ثابت است. بعضی می گویند تمدن غرب فلان پیشرفت را کرده، کامپیوتر درست کرده و تمام منابع اسلامی و تفاسیر را در یک سی دی جمع کردند و ... هیچ کس منکر این پیشرفت ها نیست، ولی این سؤال مطرح می شود که بشر با این ترقی، وجود خودش را از کجا آورده است؟ ای دانشمند متمدن ، تو کیستی؟! آیا کمال نظام هستی را خودت می دانی؟! یا شخص دیگری در کار است و همان کسی که تو را خلقت نمود این پیشرفت و ابتکار را در سرت انداخت؟

دل هر ذره را که بشکافی                 آفتابش در میان بینی

دنیا خلقت شگفت انگیزی دارد که این مسائل در برابر آن هیچ است. « إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏ (آل عمران: 190)»

پس حق این است که هرچه دامنه پیشرفت صنعتی وسیع تر می شود باید خداشناسی و توحید انسان عمیق تر شود، نه این که سبب غفلت و خواب گردد.

ما طلبه ها باید بقدری در اعتقاداتمان محکم باشیم که اگر پیشرفت صنعتی صد برابر هم شد در ما بوجود نیاید؛ گرچه بشر خواهید فهمید که بدون دین راه نجات بسته است.

دین اسلام فطری است «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّه‏، (روم:30)»

فطرت بشر خداخواه است،لذا نمی توان هیچ تغییری در آن داد، تمام بشر به سوی خدا می روند، اگر چه چند روزی غافلند.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست                که من خموشم و او در فغان و غوغاست

پشتوانه تمام ادیان آسمانی مخصوصا اسلام که خاتم ادیان است، فطرت است،«فطرت الله التی فطرالناس علیها،» لذا بت پرست هم فطرت خدایی دارد و به سوی او در حرکت است « انا لله و انا الیه راجعون،(بقره-156)» .

حضرت حق فرمود:« سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنةِ عرضها کعرض السماء والارض» .

در تحصیل و رسیدن به مغفرت الهی و "جنة اللقاء" ، از یکدیگر سبقت بگیرید. سپس جنت را توصیف می فرماید: عرض جنت الهی به اندازه عرض آسمان و زمین است؛ یعنی به هر مؤمن بهشتی عنایت می شود که عرض آن به اندازه تمام آسمان و زمین است، حالا طول آن چقدر باشد،" الله عالم". در ابعاد آسمان و زمین میان علما اختلاف نظر است که آیا  تناهی دارد یا خیر؟

معتقدین به تناهی می گویند: وقتی به سطح محدّب فلک الافلاک رسیدیم، دنیای جسم تمام می شود ولاخلأ ولا ملأ. بالفرض اگر این نظریه درست باشد عرض جنت و فردوس خیلی عظیم می شود.

بزرگانی تناهی ابعاد را نادرست دانستند، زیرا خداوند غیر محدود است و از فاعل غیر محدود فعل نامحدود صادر می شود.

مرحوم حاجی سبزواری فرمود: " وجنةٍ عرضُها کعرض السماء والارض  لواسع القلب،یعنی آن جنت وسیع ، روزی کسی می شود که وسعت وجودی و شرح صدر داشته باشد. « فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره ،( انعام- 125)» و کسی که شرح صدر نصیب او نشود از فیض جنت بی نصیب می ماند.

خداوند متعال همه ما را به عزت نفس و مناعت طبع و پایداری در دین آراسته بفرماید.

مدیر
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

این افراد، قسم شیء را قسیم شیء قرار داده اند که بطلان آن در منطق ثابت است. بعضی می گویند تمدن غرب فلان پیشرفت را کرده، کامپیوتر درست کرده و تمام منابع اسلامی و تفاسیر را در یک سی دی جمع کردند و ... هیچ کس منکر این پیشرفت ها نیست، ولی این سؤال مطرح می شود که بشر با این ترقی، وجود خودش را از کجا آورده است؟ ای دانشمند متمدن ، تو کیستی؟! آیا کمال نظام هستی را خودت می دانی؟! یا شخص دیگری در کار است و همان کسی که تو را خلقت نمود این پیشرفت و ابتکار را در سرت انداخت؟

دل هر ذره را که بشکافی                 آفتابش در میان بینی

دنیا خلقت شگفت انگیزی دارد که این مسائل در برابر آن هیچ است. « إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏ (آل عمران: 190)»

پس حق این است که هرچه دامنه پیشرفت صنعتی وسیع تر می شود باید خداشناسی و توحید انسان عمیق تر شود، نه این که سبب غفلت و خواب گردد.

ما طلبه ها باید بقدری در اعتقاداتمان محکم باشیم که اگر پیشرفت صنعتی صد برابر هم شد در ما بوجود نیاید؛ گرچه بشر خواهید فهمید که بدون دین راه نجات بسته است.

دین اسلام فطری است «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّه‏، (روم:30)»

فطرت بشر خداخواه است،لذا نمی توان هیچ تغییری در آن داد، تمام بشر به سوی خدا می روند، اگر چه چند روزی غافلند.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست                که من خموشم و او در فغان و غوغاست

پشتوانه تمام ادیان آسمانی مخصوصا اسلام که خاتم ادیان است، فطرت است،«فطرت الله التی فطرالناس علیها،» لذا بت پرست هم فطرت خدایی دارد و به سوی او در حرکت است « انا لله و انا الیه راجعون،(بقره-156)» .

حضرت حق فرمود:« سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنةِ عرضها کعرض السماء والارض» .

در تحصیل و رسیدن به مغفرت الهی و "جنة اللقاء" ، از یکدیگر سبقت بگیرید. سپس جنت را توصیف می فرماید: عرض جنت الهی به اندازه عرض آسمان و زمین است؛ یعنی به هر مؤمن بهشتی عنایت می شود که عرض آن به اندازه تمام آسمان و زمین است، حالا طول آن چقدر باشد،" الله عالم". در ابعاد آسمان و زمین میان علما اختلاف نظر است که آیا  تناهی دارد یا خیر؟

معتقدین به تناهی می گویند: وقتی به سطح محدّب فلک الافلاک رسیدیم، دنیای جسم تمام می شود ولاخلأ ولا ملأ. بالفرض اگر این نظریه درست باشد عرض جنت و فردوس خیلی عظیم می شود.

بزرگانی تناهی ابعاد را نادرست دانستند، زیرا خداوند غیر محدود است و از فاعل غیر محدود فعل نامحدود صادر می شود.

مرحوم حاجی سبزواری فرمود: " وجنةٍ عرضُها کعرض السماء والارض  لواسع القلب،یعنی آن جنت وسیع ، روزی کسی می شود که وسعت وجودی و شرح صدر داشته باشد. « فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره ،( انعام- 125)» و کسی که شرح صدر نصیب او نشود از فیض جنت بی نصیب می ماند.

خداوند متعال همه ما را به عزت نفس و مناعت طبع و پایداری در دین آراسته بفرماید.

Starts: 2011/04/25
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran
دینداری در جهان متمدن

قال الله تبارک و تعالی:«سابقوا الی مغفرة من ربّکم وجنّةٍ عرضها کعرض السماء و الارض اُعدّت للّذین آمنوا بالله و رسله (حدید:21)»

عالم خلقت سه مرتبه دارد که در طول هم هستند نه در عرض هم: عالم ماده و دنیا که نازل ترین مرتبه نظام وجود است، عالم مثال که برتر از ماده و نازل تر از عالم سوم که عالم عقل است می باشد و رتبتا بعد از عالم ماده می باشد، لذا در لسان قرآن و روایات از آن به عالم آخرت تعبیر شده است.

همانطور که دنیا و آخرت از هم جدا نیستند، اموری که مربوط به دنیاست مثل سیاست، علم، تمدن و...از امور اخروی مثل دین و تدیّن جدا نیست.تمام عوالم به یکدیگر وابسته اند، بشر مدت قلیلی در این عالم زندگی می کند، سپس به عالم مثال منتقل می شود،«انما تنتقلون من دار الی دار» سپس اگر لایق باشد به عالم عقل منتقل می شود و الّا در عالم مثال می ماند. یکی از نغمه هایی که در این برهه از زمان بلند شد نغمه جدایی دین از سیاست است؛ که تمدن را مقابل تدین، علم را مقابل دین و دنیا را مقابل آخرت قرار داده اند.

" />


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap