نسخه آزمایشی
سخـن روز
آیت الله عاملی: قلب مؤمن بین دو انگشت خدا قرار دارد و خداوند است که در قلب او تصرف میکند.

 توبه و استجابت دعا

\"توبهفايدۀ مهم و اساسي ديگري که توبه، به همراه دارد، تأثير برجسته در استجابت دعا است. پس از تحقّق توبه، به‌ سبب طهارت روحي‌ که نصيب تائب شده است، به خداي خويش نزديک مي‌گردد و مي‌تواند خود را در مجاورت خداوند رحمان، حس نمايد. خداوند هيچگاه از بندگان خود دور نمي‌شود و همواره از رگ گردن به آدميان نزديک‌تر است: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد»[1]

يار نزديک‌تر از من به من  است       وین عجب‌ بین که‌من از‌وي‌دورم

با کـه اين راز توان گــــفت که او        در کـنــار مـن  و من مــهـجـورم

 

ولي اين گناهان و اعمال زشت آنهاست که بين آنان و خداوند فاصله مي‌اندازد و حجابي ايجاد مي‌کند که مانع استجابت دعا و بهره‌مندي از فيوضات ربّاني مي‌شود.

 

هنگامي که حضرت صالح پيامبر (علیه السلام) براي هدايت قوم ثمود فرستاده شد، پس از دعوت به يکتاپرستي، آنان را به توبه و استغفار تشويق نمود و فرمود: «فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَريبٌ مُجيبٌ»[2]؛ پس، از او آمرزش بخواهيد، آن گاه به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگارم نزديك و  اجابت‏كننده است.

در واقع هنر توبه در آن است که موانع مهم استجابت دعا را رفع مي‌کند ـ موانعي که انسان را از دريافت رحمت بي‌منتهاي پروردگار متعال محروم ساخته است ـ وگرنه خداوند متعال عهد فرموده است که دعاي بندگان را اجابت نمايد: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»[3]

بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مانع استجابت دعا، گناه است. از اين‌رو قاطعانه مي‌توان گفت: پس از توبه، يعني هنگامي که انسان پاک و پاکيزه مي‌شود و گناهي در پرونده اعمال او باقي نمي‌ماند، دعاي او مستجاب است. معنا ندارد که گناه در زندگی آدمي نباشد و دعاي او مستجاب نشود. عدم استجابت دعا پس از توبه، هم مخالف حکمت الهي است و هم با صراحت قرآن کريم مبني بر اجابت قطعي دعا، منافات دارد.

در روايات آمده است که در زمان حضرت موسي (علیه السلام) خشکسالي شده بود. آن حضرت مردم را براي دعاي باران در بياباني جمع کرد. همه مشغول دعا، تضرّع و زاري شدند و از خداوند متعال طلب نزول باران کردند. خداوند سبحان به حضرت موسي (علیه السلام) وحي فرمود: من دعاي تو و همراهانت را مستجاب نمي‌کنم؛ زيرا يک سخن‌چين در بين شماست که مانع استجابت دعاي جمع مي‌شود. حضرت موسي (علیه السلام) گفت: پروردگارا، او را به ما معرّفي کن تا از خود برانيم. پروردگار مهربان که در هر حالي ستّارالعيوب است و بندگانش را دوست دارد و مانع رسوايي آنان مي‌شود، فرمود: وقتي من شما را از رذيلة سخن‌چيني نهى مي‌كنم، چگونه خود سخن‏چين شوم؟ حضرت موسي (علیه السلام) رو به جمعيّت کرد و فرمود: اي کسي که سخن‌چين هستي، تو مانع نزول رحمت حق‌تعالي شده‌اي! در اين هنگام همة حضّار و به خصوص آن سخن‌چين توبه کردند و در پي آن، باران رحمت الهي نازل شد. [4]

از اين حکايت به روشني مي‌توان نتيجه گرفت که نزول رحمت خداوند و جاري شدن باران فراوان، مرهون توبه همان سخن‌چين بوده است؛ زيرا حقيقتاً از گناه خويش پشيمان شده و توبه کرده و بعد از پاک شدن از آلودگي گناه سخن‌چيني، مانع اجابت دعا رفع گرديده و دعاي او و جمع مستجاب شده است. به بيان ديگر، خداوند در قرآن‌ کريم امر به دعا مي‌فرمايد و اجابت دعا را نيز وعده فرموده است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[5]

امر پروردگار حکيم نسبت به دعا، حاکي از اراده ذات بي‌همتاي او بر اجابت دعا است؛ زيرا اگر چنين اراده‌اي نداشت، اين گونه امر نمي‌فرمود و به بندگان خطاکار بي‌مقدار، چنين جرأتي نمي‌داد تا از آستان رحمت او تقاضايي داشته باشند.

هم دعا از تو اجابت هم ز تو                ايمني از تو مهابت هم ز تو

پس اگر برخي دعاها مستجاب نمي‌شود، بايد علّت را در عدم شايستگي دعا کننده جستجو کرد؛ زيرا خُلف وعده در درگاه خداوند سبحان جايگاهي ندارد. به‌عنوان مثال اگر شيشه در بسته‌اي سال‌ها در يک اقيانوس پر از آب بماند، قطره‌اي از آب اقيانوس در درون آن نفوذ نخواهد کرد، مگر اينکه آن شيشه، آمادگي جذب آب را پيدا کند.

چنانکه در روايتي آمده است: شخصي خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، ما او را مي‌خوانيم امّا پاسخي نمي‌شنويم. آن حضرت فرمودند: آيا گمان مي‌کني خداوند خلف وعده کرده است؟ گفت: خير. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علّت عدم دريافت پاسخ شما اين است که: هرکس از دستورات خداوند متعال پيروي کند، سپس او را بخواند، خداوند پاسخش را مي‌دهد: «تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَا»[6]؛ گناهانت را يادآور مي‌شوي و بدان‌ها اعتراف مي‌کني و از آنها به خدا پناه مي‌بري، اين است راه دعا کردن.

بنابراين، استجابت دعا، در سايه توبه حقيقي تحقّق مي‌يابد و به عبارت رساتر، دستيابي به حالت توبه، خودبه‌خود، استجابت دعا را به همراه دارد. وقتي بنده به درگاه خداوند متعال تضرّع و زاري کند و به گناهان خويش اعتراف نمايد و از محضر پروردگار خويش عذرخواهي کند، قطعاً بايد منتظر اجابت دعا باشد. اگر هم اجابتِ عينِ تقاضاي بنده، فعلاً به مصلحت او نبوده، يا مطابق با حکمت الهي نباشد، خداوند متعال دعاي او را بي‌پاسخ نمي‌گذارد و برتر از آنچه خواسته است را به او عطا مي‌فرمايد يا از وي دفع بلا مي‌کند.

افزون بر اين، تحقّق توبه و پس از آن، دعا به درگاه الهي، صرف نظر از بحث اجابت آن، يک زندگي سراسر نشاط و شادماني و عاري از غم، غصّه، اضطراب، يأس و پريشاني براي انسان رقم مي‌زند. آرامش و آسايش توأم با امنيّت رواني، در سايه توبه، دعا و ارتباط عاطفي با خداوند، جايگزين پژمردگي و افسردگي جسم و روح مي‌شود و امراض روحي و رواني انسان را به خوبي درمان مي‌کند. «فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون، الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»[7]؛ پس كدام يك از دو گروه (موحّدان يا مشركان) سزاوارتر به ايمنى است، اگر مى‏دانيد؟! آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدايت‏يافتگانند.

چه کسي شايسته برخورداري از امنيّت و آباداني روحي و يک دل منهاي اضطراب خاطر، غم و يأس است؟ پاسخ اين سؤال در آخر آيه بيان شده است.

-----------------------------------------

پي نوشت ها

1- ق / 16

2- هود / 61

3- بقره / 186

4- بحارالأنوار، ج 72، ص 268

5- غافر / 60

6- الكافي، ج 2، ص 486

7- انعام / 82-81

منبع:  دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری مدّ ظلّه العالى

\"توبهفايدۀ مهم و اساسي ديگري که توبه، به همراه دارد، تأثير برجسته در استجابت دعا است. پس از تحقّق توبه، به‌ سبب طهارت روحي‌ که نصيب تائب شده است، به خداي خويش نزديک مي‌گردد و مي‌تواند خود را در مجاورت خداوند رحمان، حس نمايد. خداوند هيچگاه از بندگان خود دور نمي‌شود و همواره از رگ گردن به آدميان نزديک‌تر است: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد»[1]

يار نزديک‌تر از من به من  است       وین عجب‌ بین که‌من از‌وي‌دورم

با کـه اين راز توان گــــفت که او        در کـنــار مـن  و من مــهـجـورم

 

ولي اين گناهان و اعمال زشت آنهاست که بين آنان و خداوند فاصله مي‌اندازد و حجابي ايجاد مي‌کند که مانع استجابت دعا و بهره‌مندي از فيوضات ربّاني مي‌شود.

 

هنگامي که حضرت صالح پيامبر (علیه السلام) براي هدايت قوم ثمود فرستاده شد، پس از دعوت به يکتاپرستي، آنان را به توبه و استغفار تشويق نمود و فرمود: «فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَريبٌ مُجيبٌ»[2]؛ پس، از او آمرزش بخواهيد، آن گاه به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگارم نزديك و  اجابت‏كننده است.

در واقع هنر توبه در آن است که موانع مهم استجابت دعا را رفع مي‌کند ـ موانعي که انسان را از دريافت رحمت بي‌منتهاي پروردگار متعال محروم ساخته است ـ وگرنه خداوند متعال عهد فرموده است که دعاي بندگان را اجابت نمايد: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»[3]

بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مانع استجابت دعا، گناه است. از اين‌رو قاطعانه مي‌توان گفت: پس از توبه، يعني هنگامي که انسان پاک و پاکيزه مي‌شود و گناهي در پرونده اعمال او باقي نمي‌ماند، دعاي او مستجاب است. معنا ندارد که گناه در زندگی آدمي نباشد و دعاي او مستجاب نشود. عدم استجابت دعا پس از توبه، هم مخالف حکمت الهي است و هم با صراحت قرآن کريم مبني بر اجابت قطعي دعا، منافات دارد.

در روايات آمده است که در زمان حضرت موسي (علیه السلام) خشکسالي شده بود. آن حضرت مردم را براي دعاي باران در بياباني جمع کرد. همه مشغول دعا، تضرّع و زاري شدند و از خداوند متعال طلب نزول باران کردند. خداوند سبحان به حضرت موسي (علیه السلام) وحي فرمود: من دعاي تو و همراهانت را مستجاب نمي‌کنم؛ زيرا يک سخن‌چين در بين شماست که مانع استجابت دعاي جمع مي‌شود. حضرت موسي (علیه السلام) گفت: پروردگارا، او را به ما معرّفي کن تا از خود برانيم. پروردگار مهربان که در هر حالي ستّارالعيوب است و بندگانش را دوست دارد و مانع رسوايي آنان مي‌شود، فرمود: وقتي من شما را از رذيلة سخن‌چيني نهى مي‌كنم، چگونه خود سخن‏چين شوم؟ حضرت موسي (علیه السلام) رو به جمعيّت کرد و فرمود: اي کسي که سخن‌چين هستي، تو مانع نزول رحمت حق‌تعالي شده‌اي! در اين هنگام همة حضّار و به خصوص آن سخن‌چين توبه کردند و در پي آن، باران رحمت الهي نازل شد. [4]

از اين حکايت به روشني مي‌توان نتيجه گرفت که نزول رحمت خداوند و جاري شدن باران فراوان، مرهون توبه همان سخن‌چين بوده است؛ زيرا حقيقتاً از گناه خويش پشيمان شده و توبه کرده و بعد از پاک شدن از آلودگي گناه سخن‌چيني، مانع اجابت دعا رفع گرديده و دعاي او و جمع مستجاب شده است. به بيان ديگر، خداوند در قرآن‌ کريم امر به دعا مي‌فرمايد و اجابت دعا را نيز وعده فرموده است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[5]

امر پروردگار حکيم نسبت به دعا، حاکي از اراده ذات بي‌همتاي او بر اجابت دعا است؛ زيرا اگر چنين اراده‌اي نداشت، اين گونه امر نمي‌فرمود و به بندگان خطاکار بي‌مقدار، چنين جرأتي نمي‌داد تا از آستان رحمت او تقاضايي داشته باشند.

هم دعا از تو اجابت هم ز تو                ايمني از تو مهابت هم ز تو

پس اگر برخي دعاها مستجاب نمي‌شود، بايد علّت را در عدم شايستگي دعا کننده جستجو کرد؛ زيرا خُلف وعده در درگاه خداوند سبحان جايگاهي ندارد. به‌عنوان مثال اگر شيشه در بسته‌اي سال‌ها در يک اقيانوس پر از آب بماند، قطره‌اي از آب اقيانوس در درون آن نفوذ نخواهد کرد، مگر اينکه آن شيشه، آمادگي جذب آب را پيدا کند.

چنانکه در روايتي آمده است: شخصي خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، ما او را مي‌خوانيم امّا پاسخي نمي‌شنويم. آن حضرت فرمودند: آيا گمان مي‌کني خداوند خلف وعده کرده است؟ گفت: خير. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علّت عدم دريافت پاسخ شما اين است که: هرکس از دستورات خداوند متعال پيروي کند، سپس او را بخواند، خداوند پاسخش را مي‌دهد: «تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَا»[6]؛ گناهانت را يادآور مي‌شوي و بدان‌ها اعتراف مي‌کني و از آنها به خدا پناه مي‌بري، اين است راه دعا کردن.

بنابراين، استجابت دعا، در سايه توبه حقيقي تحقّق مي‌يابد و به عبارت رساتر، دستيابي به حالت توبه، خودبه‌خود، استجابت دعا را به همراه دارد. وقتي بنده به درگاه خداوند متعال تضرّع و زاري کند و به گناهان خويش اعتراف نمايد و از محضر پروردگار خويش عذرخواهي کند، قطعاً بايد منتظر اجابت دعا باشد. اگر هم اجابتِ عينِ تقاضاي بنده، فعلاً به مصلحت او نبوده، يا مطابق با حکمت الهي نباشد، خداوند متعال دعاي او را بي‌پاسخ نمي‌گذارد و برتر از آنچه خواسته است را به او عطا مي‌فرمايد يا از وي دفع بلا مي‌کند.

افزون بر اين، تحقّق توبه و پس از آن، دعا به درگاه الهي، صرف نظر از بحث اجابت آن، يک زندگي سراسر نشاط و شادماني و عاري از غم، غصّه، اضطراب، يأس و پريشاني براي انسان رقم مي‌زند. آرامش و آسايش توأم با امنيّت رواني، در سايه توبه، دعا و ارتباط عاطفي با خداوند، جايگزين پژمردگي و افسردگي جسم و روح مي‌شود و امراض روحي و رواني انسان را به خوبي درمان مي‌کند. «فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون، الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»[7]؛ پس كدام يك از دو گروه (موحّدان يا مشركان) سزاوارتر به ايمنى است، اگر مى‏دانيد؟! آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدايت‏يافتگانند.

چه کسي شايسته برخورداري از امنيّت و آباداني روحي و يک دل منهاي اضطراب خاطر، غم و يأس است؟ پاسخ اين سؤال در آخر آيه بيان شده است.

-----------------------------------------

پي نوشت ها

1- ق / 16

2- هود / 61

3- بقره / 186

4- بحارالأنوار، ج 72، ص 268

5- غافر / 60

6- الكافي، ج 2، ص 486

7- انعام / 82-81

منبع:  دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری مدّ ظلّه العالى

مدیر
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars

 

هنگامي که حضرت صالح پيامبر (علیه السلام) براي هدايت قوم ثمود فرستاده شد، پس از دعوت به يکتاپرستي، آنان را به توبه و استغفار تشويق نمود و فرمود: «فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَريبٌ مُجيبٌ»[2]؛ پس، از او آمرزش بخواهيد، آن گاه به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگارم نزديك و  اجابت‏كننده است.

در واقع هنر توبه در آن است که موانع مهم استجابت دعا را رفع مي‌کند ـ موانعي که انسان را از دريافت رحمت بي‌منتهاي پروردگار متعال محروم ساخته است ـ وگرنه خداوند متعال عهد فرموده است که دعاي بندگان را اجابت نمايد: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»[3]

بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مانع استجابت دعا، گناه است. از اين‌رو قاطعانه مي‌توان گفت: پس از توبه، يعني هنگامي که انسان پاک و پاکيزه مي‌شود و گناهي در پرونده اعمال او باقي نمي‌ماند، دعاي او مستجاب است. معنا ندارد که گناه در زندگی آدمي نباشد و دعاي او مستجاب نشود. عدم استجابت دعا پس از توبه، هم مخالف حکمت الهي است و هم با صراحت قرآن کريم مبني بر اجابت قطعي دعا، منافات دارد.

در روايات آمده است که در زمان حضرت موسي (علیه السلام) خشکسالي شده بود. آن حضرت مردم را براي دعاي باران در بياباني جمع کرد. همه مشغول دعا، تضرّع و زاري شدند و از خداوند متعال طلب نزول باران کردند. خداوند سبحان به حضرت موسي (علیه السلام) وحي فرمود: من دعاي تو و همراهانت را مستجاب نمي‌کنم؛ زيرا يک سخن‌چين در بين شماست که مانع استجابت دعاي جمع مي‌شود. حضرت موسي (علیه السلام) گفت: پروردگارا، او را به ما معرّفي کن تا از خود برانيم. پروردگار مهربان که در هر حالي ستّارالعيوب است و بندگانش را دوست دارد و مانع رسوايي آنان مي‌شود، فرمود: وقتي من شما را از رذيلة سخن‌چيني نهى مي‌كنم، چگونه خود سخن‏چين شوم؟ حضرت موسي (علیه السلام) رو به جمعيّت کرد و فرمود: اي کسي که سخن‌چين هستي، تو مانع نزول رحمت حق‌تعالي شده‌اي! در اين هنگام همة حضّار و به خصوص آن سخن‌چين توبه کردند و در پي آن، باران رحمت الهي نازل شد. [4]

از اين حکايت به روشني مي‌توان نتيجه گرفت که نزول رحمت خداوند و جاري شدن باران فراوان، مرهون توبه همان سخن‌چين بوده است؛ زيرا حقيقتاً از گناه خويش پشيمان شده و توبه کرده و بعد از پاک شدن از آلودگي گناه سخن‌چيني، مانع اجابت دعا رفع گرديده و دعاي او و جمع مستجاب شده است. به بيان ديگر، خداوند در قرآن‌ کريم امر به دعا مي‌فرمايد و اجابت دعا را نيز وعده فرموده است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[5]

امر پروردگار حکيم نسبت به دعا، حاکي از اراده ذات بي‌همتاي او بر اجابت دعا است؛ زيرا اگر چنين اراده‌اي نداشت، اين گونه امر نمي‌فرمود و به بندگان خطاکار بي‌مقدار، چنين جرأتي نمي‌داد تا از آستان رحمت او تقاضايي داشته باشند.

هم دعا از تو اجابت هم ز تو                ايمني از تو مهابت هم ز تو

پس اگر برخي دعاها مستجاب نمي‌شود، بايد علّت را در عدم شايستگي دعا کننده جستجو کرد؛ زيرا خُلف وعده در درگاه خداوند سبحان جايگاهي ندارد. به‌عنوان مثال اگر شيشه در بسته‌اي سال‌ها در يک اقيانوس پر از آب بماند، قطره‌اي از آب اقيانوس در درون آن نفوذ نخواهد کرد، مگر اينکه آن شيشه، آمادگي جذب آب را پيدا کند.

چنانکه در روايتي آمده است: شخصي خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، ما او را مي‌خوانيم امّا پاسخي نمي‌شنويم. آن حضرت فرمودند: آيا گمان مي‌کني خداوند خلف وعده کرده است؟ گفت: خير. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علّت عدم دريافت پاسخ شما اين است که: هرکس از دستورات خداوند متعال پيروي کند، سپس او را بخواند، خداوند پاسخش را مي‌دهد: «تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَا»[6]؛ گناهانت را يادآور مي‌شوي و بدان‌ها اعتراف مي‌کني و از آنها به خدا پناه مي‌بري، اين است راه دعا کردن.

بنابراين، استجابت دعا، در سايه توبه حقيقي تحقّق مي‌يابد و به عبارت رساتر، دستيابي به حالت توبه، خودبه‌خود، استجابت دعا را به همراه دارد. وقتي بنده به درگاه خداوند متعال تضرّع و زاري کند و به گناهان خويش اعتراف نمايد و از محضر پروردگار خويش عذرخواهي کند، قطعاً بايد منتظر اجابت دعا باشد. اگر هم اجابتِ عينِ تقاضاي بنده، فعلاً به مصلحت او نبوده، يا مطابق با حکمت الهي نباشد، خداوند متعال دعاي او را بي‌پاسخ نمي‌گذارد و برتر از آنچه خواسته است را به او عطا مي‌فرمايد يا از وي دفع بلا مي‌کند.

افزون بر اين، تحقّق توبه و پس از آن، دعا به درگاه الهي، صرف نظر از بحث اجابت آن، يک زندگي سراسر نشاط و شادماني و عاري از غم، غصّه، اضطراب، يأس و پريشاني براي انسان رقم مي‌زند. آرامش و آسايش توأم با امنيّت رواني، در سايه توبه، دعا و ارتباط عاطفي با خداوند، جايگزين پژمردگي و افسردگي جسم و روح مي‌شود و امراض روحي و رواني انسان را به خوبي درمان مي‌کند. «فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون، الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»[7]؛ پس كدام يك از دو گروه (موحّدان يا مشركان) سزاوارتر به ايمنى است، اگر مى‏دانيد؟! آنها كه ايمان آوردند، و ايمان خود را با شرك و ستم نيالودند، ايمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدايت‏يافتگانند.

چه کسي شايسته برخورداري از امنيّت و آباداني روحي و يک دل منهاي اضطراب خاطر، غم و يأس است؟ پاسخ اين سؤال در آخر آيه بيان شده است.

-----------------------------------------

پي نوشت ها

1- ق / 16

2- هود / 61

3- بقره / 186

4- بحارالأنوار، ج 72، ص 268

5- غافر / 60

6- الكافي، ج 2، ص 486

7- انعام / 82-81

منبع:  دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری مدّ ظلّه العالى

Starts: 2012/08/16
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran
\"توبهفايدۀ مهم و اساسي ديگري که توبه، به همراه دارد، تأثير برجسته در استجابت دعا است. پس از تحقّق توبه، به‌ سبب طهارت روحي‌ که نصيب تائب شده است، به خداي خويش نزديک مي‌گردد و مي‌تواند خود را در مجاورت خداوند رحمان، حس نمايد. خداوند هيچگاه از بندگان خود دور نمي‌شود و همواره از رگ گردن به آدميان نزديک‌تر است: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد»[1]

يار نزديک‌تر از من به من  است       وین عجب‌ بین که‌من از‌وي‌دورم

با کـه اين راز توان گــــفت که او        در کـنــار مـن  و من مــهـجـورم

 

ولي اين گناهان و اعمال زشت آنهاست که بين آنان و خداوند فاصله مي‌اندازد و حجابي ايجاد مي‌کند که مانع استجابت دعا و بهره‌مندي از فيوضات ربّاني مي‌شود.

" />


پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی و پژوهشی دارالارشاد مرکز حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله سید حسن عاملی

SiteMap