Deneme versiyası
Günün nitqi
Ayətullah amillər: ilk Asrsyant, E. Ast.khda ona Lord ələ ürəyində olduğunu Allahın sadiq iki barmaqları arasında ona Knd.qlb bir Allah tuta onun Dhd.jz Khvdqrar saxlamaq.

 درس اخلاق در جمع رزمندگان اسلام (جلسه هشتم)

«اخلاق اسلامی: آیت الله مشگینی در جمع رزمندگان اسلام- جلسه هشتم»

بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُ لِلّهِ ربِّ العالَمین وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه وَ أَفضَلَ بَریَّتِه مَولانا أبی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِه الطَّیّبینَ الطّاهرینَ وَ اللعنُ عَلی أعدائِهم أجمَعین رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري‏ وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي‏

یکی از مطالب که در کتاب های اخلاق و اخبار ذکر می شود مسأله توبه است؛ در آیات شریفه قرآن زیاد به مسأله توبه متعرّض شده است و مردم را دعوت به توبه کرده و انسان تائب را ستوده است و علماء در کتاب فقهشان توبه را یکی از واجبات شمرده اند و کسی که توبه نکند هر آن و هر ساعتش برای او گناه نوشته می شود.



ابتدا به معنای واژه "توبه" توجه کنیم و این لغت را درک کنیم و سپس در حکم توبه؛ توبه در واژه عربی به معنای رجوع است و برگشتن، "زید تاب" یعنی زید توبه کرد و برگشت، "زید یتوب" یعنی زید برمی گردد، فلانی "یتوب" یعنی برمی گردد و توبه یعنی برگشتن، پس معنای برگشتن به معنی توبه است.

وقتی ما دقت کنیم چند جور تصور می شود، یک وقت برگشتن جسم است از مکانی، کسی سفر کرده به یک مقصد خاصی و سپس از آن مقصد خاص بر می گردد، این توبه جسم از مکان است، برگشتن جسم از یک مکانی است که آنجا رفته بود حالا بر می گردد، این توبه جسمی است، فعلاً بحثی در این معنا نداریم.

دوم توبه روح است، توبه نفس است، برگشتن نفس است، روح انسان و نفس انسان از یک اعتقادی و فکری و دانشی که در خودش پیدا کرده بود و یک باوری که برای خود اتخاذ کرده بود از آن باور خود بر می گردد، این یک رقم توبه است.

مدتی مثلاً انسان ها باور کرده بودند که زمین مسطح است و پس از مدتی از این باور برگشتند و گفتند زمین گرد است. مدتی باور کرده بودند که آفتاب  دور زمین می گردد و پس از مدتی از این معنا برگشتند می گویند زمین دور آفتاب می گردد،

و این ها توبه های نفس است و روح است در مرحله اعتقاد، مدتی کسی اعتقاد کرده بود به این که شرک هست یا _ اعوذ بالله _ خدایی در کار نیست، یا نبوتی در کار نیست، یا معادی در کار نیست،

نفس این شخص و روح این شخص به سوی این باور رفته است و این باور خاص را انتخاب کرده بود پس از مدتی بر او حقایقی روشن می شود و از شرک بر می گردد به توحید، و از انکار رسالت برمی گردد به اذعان و اعتقاد رسالت، و از انکار معاد برمی گردد به تصدیق معاد،

این توبه نفس است در مرحله باور، توبه روح است در مراحل اعتقاد، و بهترین توبه ها این توبه است و شریفترین توبه، توبه نفس در محل اعتقاد و مرحله باور است.

گاهی هم توبه به قسم سومی هم پیدا می شود و آن عبارت است از این که نفس به آن عمل خاصی که به او عادت کرده بود بر می گردد، انسان مدتی عمل خاصی را برای خودش عادت کرده بود، مثل اینکه نماز نمی خواند یا عادت به مسکرات و مواد مخدر کرده بود،

یا عادت به عمل زشتی کرده بود، ولی بعد، از این عمل بر می گردد این توبه نفس است در مرحله عمل. این هم یک رقم توبه است که انسان اگر به سوی عملی رفته بود از آن عمل بر می گردد، به سوی عادتی حرکت کرده بود از آن عادت برمی گردد،

این هم یک رقم توبه است. پس "توبه" برگشتن است و برگشتن مصادیقی دارد، برگشتن جسم از مکانی به مکان دیگر، برگشتن روح از باوری به باور دیگر، برگشتن روح از عملی به عمل دیگر، این معنای توبه است و برگشتن.

بحث در برگشتن های مخصوص است و روایات و آیات که در مورد توبه صحبت می کند بحثشان، مورد صحبتشان، توبه کردن انسان است از باورهای فاسد به سوی باورهای صحیح.

آنچه که در آیات و روایات وارد است عبارت از برگشتن نفس از باورهای زشت، از باورهای فاسد، عقیده های فاسد، اعتقادهای غلط به اعتقادهای صحیح؛ این توبه است که محل بحث آیات است و همچنین این توبه است؛

این که انسانی که به یک عمل های زشت دست زده یا عادت کرده یا می خواهد انجام دهد، از آن عمل زشت برگردد به سوی عمل صحیح.

از خلاف شرع و گناه برگردد به سوی شرع و ثواب. این توبه، توبه ای است که آیات و اخبار از آن سخن می گوید و این توبه است که برهر انسانی واجب است. وقتی که انسان فهمید راه را خطا می رود، وقتی مسافری فهمید راه مقصد را اشتباه رفته و می خواهد به مکه و کعبه برود به سوی ترکستان دارد می رود، البته باید برگردد،

عقل می گوید باید برگردد، شرع می گوید باید برگردد، کسی راه را به خطا رفته حتماً باید برگردد و اگر تعقیب کند احمق است و اگر تعقیب کند دیوانه است و اگر همان راه را برود جانی است و خیانتکار برخودش و برجامعه خودش است.

"توبه" لازم است، توبه هم از نظر شرع بر طبق فرمان قرآن و روایات و سنت واجب است و هم از نظر عقل واجب است؛ زیرا که توبه معنایش این است، انسان باورهای غلطی را رفته بوده راه غلطی را در مرحله اندیشه گرفته بوده و رفته بوده و هر راه غلط را انسان هر جا فهمید باید برگردد و از هر کجای ضرر، برگشتن استفاده است

و همچنین عملاً راه غلطی را گرفته بوده، باید برگردد، و لذا عقلاً و عملاً وقتی که در مورد توبه بحث می کنند و صحبت می کنند، می گویند: واجب است توبه به وجوب شرعی و به وجوب عقلی؛

یعنی هم شرع می گوید باید توبه کنی و از غلطِ باوری و غلطِ عملی برگردی و هم عقل انسان می گوید باید توبه کنی، زیرا "توبه" برگشتن از خطاست و اشتباه و گم کردن راه، باید انسان برگردد،

توبه واجب است بر هر انسانی، و لذا هر انسان باید به خویشتن متوجه شود و عمل ها و باورها، و اندیشه ها و عادت ها و رسم ها و روش های خود را کاملاً زیر نظر دقیق میکروسکوپی فکرش قرار بدهد، درست در خودش دقت کند،

اگر در میان باورهای خود یک باور خطایی ببیند انگشت روی آن بگذارد و بگوید اینجاست که من خطا رفته ام و باید برگردم، اگر در میان روشش، روش غلطی را می بیند که با برنامه اسلامی صحیح نیست و طبق برنامه اسلامی که انبیاء برای ما تعیین کرده اند غلط است باید از همانجا برگردد.

پس توبه برگشتن از عقاید انحرافی به عقاید صحیح است، واجب شرعی و عقلی است، توبه برگشتن از عمل انحرافی و غلط به عمل صحیح است و واجب شرعی و عقلی است و این معنای توبه است، و این حکم توبه است از نظر شرع و از نظر عقل.

و اما جمله ای هم باید در آثار توبه گفت، حال اگر انسان توبه کند آثار توبه او چیست و چه نتیجه ای می بخشد؟ البته وقتی که انسان گناه کند گناه انسان اثر در خود او دارد، گناه انسانی اثر در محیطش دارد، گناه انسان اثر در فرزندانش دارد، گناه انسانی اثر در روح او می دهد و می گذارد، گناه انسانی اثر در فرشته ها دارد، گناه انسانی اثر در زراعت دارد، گناه انسانی اثر در جوّ جهانی دارد،

انسان گناه می کند خیال می کند یک جای خلوت گناه کرد تمام شد و رفت! گناه شما در همه جا اثر می گذارد، در نسلتان اثر می گذارد، در محیطتان اثر می گذارد آیه شریفه می گوید «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (الروم :41) بر و بحر، در صحرا ها و دریاها فساد گناهان مردم ظهور پیدا می کند

اگر کسی یک گناهی بکند فوراً یک نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، یک تیرگی و ظلمتی در آیینه روح او می نشیند، غباری در آیینه قلب او می نشیند و قلب او کدر می شود و از آن طرف فرشته ها گناهان او را می نویسند به ملاءِ أعلی می برند،

شاید فرشته های دیگر هم مطلع شوند و از طرف دیگر این گناه در نسل او اثر سوء می گذارد، در روح او اثر گذاشت، به واسطه ژن های او، کروموزم های نطفه او، در فرزندانش اثر می گذارد و به وسیله همین گناه گاهی خدا به باران دستور می دهد نبارد،

گاهی به زمین دستور می دهد نرویاند، گاهی به نسیم دستور می دهد نوزد، گاهی به میکروب های مضر دستور داده می شود که به این جامعه حمله کنند و مسائل وبا و طاعون ایجاد بشود،

گناه تمام این اثرها را دارد و انسان خیال می کند یک گناهی کرده تمام شد، گناه اثرهای خاص دارد، ما برخی از آثار او را در اینجا شمردیم و توبه همه این آثار را پاک می کند، وقتی که انسان پشیمان شد نسبت به عملی که انجام داده، و از فکر انحرافی خودش برگشت، یا از آن عمل زشت یا روش زشت خودش برگشت،

خداوند به فرشته دستور می دهد به آن نوشته قلم بکشد نوشته ای که برای این آدم نوشته شده بود که برای این آدم 100 تا، یا 1000 تا، یا بیشتر یا کمتر شلاق بخورد، محکوم به حبس ابد بشود در جهنم، محکوم به حبس موقّت بشود، فشار قبر بر او باشد، آثار دیگر آخرتی بر او باشد، وقتی که توبه کرد تمام آثار آخرتی قلم کشیده می شود،

آثار آخرتی را خدا می گذرد، و بعد همین توبه سبب می شود در دنیا هم آثار برگردد، باران نازل می شود بر آن ملتی که توبه کرد، حالا شما توبه فرد را حساب نکنید توبه اجتماع را حساب کنید،

اگر یک اجتماعی از انحراف فکری برگشتند و ناگهان راه حقیقت را گرفتند باران رحمت خدا بر آنها ریزش می کند، نعمت های پروردگار بر آنها روی می آورد، رحمت های الله به سوی آن ها متوجه می شود، توبه در این جهان هم اثر می گذارد، نسل ها، نسل های خوب و صالح می شود.

توبه یک مطلبی است، همچنان که گناه اثر سوء برای عالم آخرت انسان دارد اثر سوء برای روحش و نسلش دارد، اثر سوء در وجودش دارد، توبه تمام این آثار را خنثی کننده است، توبه شستشو دهنده است،

توبه دستور این است که خداوند کیفرهای اخروی را قلم بکشد، توبه سبب می شود خدا دستور بدهد آن تیرگی و آن ظلمت که بر روح انسانی و در آیینه دلش عارض شده این شستشو داده شود، جلاء پیدا کند،

نور الله در او تابش پیدا کند، میل به عبادت پیدا کند، اشکش جاری بشود، شوق الله پیدا کند، از دنیا اعراض کند، نوری در دلش بتابد، توبه سبب می شود فرزندانش صالح بشود، توبه سبب می شود خدا نعمتش را نازل می کند.

پس به مثابه و به مجازات اثرهای زشت گناه که در شخص و روح و نسل و محیط و آخرت و فرشتگان برای نوشتنش اثر می گذارد، توبه را خدا چنین قرار داده که تمام آن آثار را محو می کند در تمام آن آثار نتیجه دارد،

لذا روایت می گوید "التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه"‏ (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏ 1: 47) یا روایتی دیگر "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" (أمالي الصدوق: 293)  آن کس که پشیمان شود، آن کس که توبه کند، همچنان است که گویا گناهی نداشته، همچنان است که گویا تازه از مادر متولد شده است.

ای رحمت واسعه الهی! ای خدای بزرگ آسمان و زمین! ای کسی که احاطه بر همه موجودات داری! ای کسی که رحمتت همه جا را فرا گرفته!شگفتا از این رحمت عظیم تو! شگفتا از این رحمت بزرگ تو!

انسانی پس از گذشت 70 سال، پس از گذشت 50 سال از عمرش جنایتی نمانده که انجام نداده باشد، وقتی که توبه می کند و از انحرافش بر می گردد می گوید: "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" همچنان است که امروز از مادر متولد شده؛ بنابراین آثار سوء گناه را توبه می شوید.

امام صادق (علیه السلام) یک جمله کوتاهی دارد، امید بخش است برای انسان "إنّ اللَّه يحبّ المفتّن التّوّاب" (الحكم الزاهرة: 488) خداوند آن انسانی را، آن جوانی را، که مفتن باشد و تواب، دوست دارد،

یعنی هر چه اتفاق می افتد که به جا می آورد دنبالش فوراً پشیمان می شود، هر وقت بدنش نجس شد زود می شوید، هر وقت لباسش کثیف شد زود می شوید، توبه مانند این است، هر وقت آلودگی پیدا کرد زود به سوی توبه می رود، نکند که در فکر انسان وارد بشود حالا که من گناهکارم معنا ندارد و اگر توبه کنم دوباره به گناه می افتم

پس یک مدتی باشد در آخر توبه کنم، این کار، کار غلطی است در روایت دارد "طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏" (مكارم الأخلاق: 313)

خوشا به حال آن بنده ای که روز قیامت وقتی که نامه عملش را به دستش می دهند می بیند هر گناهی اتفاق افتاده و گرفتار شده و انجام داده زیر آن یک توبه نوشته شده است،

زیر آن سطر یک استغفار نوشته و پشیمانی نوشته شده است یعنی معنایش این است که هر وقت "لباس روحش" کثیف شده فوراً "شسته" و قاعده اش هم همین است هر وقت "آلودگی" پیدا کرده فوراً شسته است،

هر وقت چشمت خطا کند بلا فاصله دنبالش متوجه الله باش، نادم باش، پشیمان باش، سجده کن، نماز بخوان، و از خدا برای این آلودگی ها پاکی را بطلب.

این سبب می شود به اینکه روحت پاک بماند و سبب می شود به اینکه بعداً دیگر در آلودگی نیفتی. توبه یکی از بهترین راهه است."أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ" (الصحيفة السجادية : 194)

در دعای مناجات خمسه العشر یکی از بهترین دعاهاست در مفاتیح هم نوشته شده که امام زین العابدین (علیه السلام) یک دعای بین الملل نوشته، در آن مطالبی گفته نشده که بین سنی و شیعه.

مسلمان و یهودی و نصرانی فرق داشته باشد، فقط اسم پروردگار و رابطه با الله را نوشته، در آن بحثی حتی از صلوات و اهل بیت هم ننوشته ،اسم امامان هم آورده نشده که آنها که معتقد به امام نیستند این دعا را نپذیرند،

این دعاها 15 تا دعا فقط رابطه بین انسان و الله است یک یهودی هم بخواند می بیند بسیار عالی گفته شده ،یک مسلمان سنی بخواند می بیند عالی است ،این دعاها در ضمن این دعاست"انک فتحت العبادک باب الی عفوک سمیته التوبه "أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَة" (الصحيفة السجادية:194)

خدا دری باز کردن میان بندگان و خودت،راهی باز کردی میان بندگان و خودت به نام دریچه توبه به نام دروازه توبه "فَقُلْتَ- تَبَارَكَ اسْمُكَ-: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً"  (الصحيفة السجادية : 194) و مردم را به سوی خودت دعوت کردی و به سوی توبه نصوح دعوت کردی

"فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل" (‏الصحيفة السجادية : 194) فما عذر من ا عقل دخول الباب بعد فتحه » خدا، وقتی که چنین رحمت را به سوی مردم باز کردی و این رقم در مغفرت را به سوی خودت باز کردی، دیگر عذر بندگانت چیست،

چه عذری بندگان دارند که بروند سراغ گناه و توبه نکنند؟ امید است ان شاء الله این توبه، درِ توبه، به روی ما باز است، استفاده کنیم و هیچگاه خودمان را آلوده نگذاریم، مواظبت کن به حال خودت که گناه نکنی، گناه نکردن خیلی بهتر از گناه کردن است، انسان عاقل،

علی (علیه السلام) می فرماید: کاری نمی کند که عذر خواهی کند، نباید انسان کاری بکند که از شخصی عذر خواهی بکند و اما اگر اتفاق افتاد کاری کرد دنبالش عذر خواهی بسیار لازم است و باید عذر خواهی کرد، روش انسان هم با خدا باید چنین باشد

ابتدا مواظبت کن که گناه و خطا نکنی، کار زشت بین خود و خدای خود انجام ندهی دست و پا و گوش و اعضا و اندام و فکر و مغز و اراده ات منحرف نشود، به سوی خطا نرود، حال اگر رفت و گرفتار شدی که گاهی طبیعی است انسان را هوای نفس در این مهلکه ها می اندازد،

طبیعی است انسان را هوای نفس در گودال ها ی وحشتناک هوس ها و شهوت ها و گناهان می اندازد، این انسان طبیعی است که در این گودال ها قرار می گیرد حال که اشتباه کردی فوراً معذرت بطلب فوراً از خدا طلب مغفرت بکن .

زین العابدین در همین دعای اول بخدایش عرضه می دارد "الهي! البستني الخطايا ثوب مذلّتي، و جلّلني التّباعد منك لباس مسكنتي، و امات قلبي عظيم جنايتي" (پروردگارا! گناهان من گویا در اندام روح من لباس مسکنت پوشانید لباس ذلت پوشانید ... ؛ الحياة،  ج ‏1:  747)

انسانی که گناه کند گویا روحش یک لباس مذلت و خواری پوشید و نزد فرشتگان خود را خوار کرد، انسانی که گناه می کند گویا خود را به یک قیافه کربهی در آورد و در نزد فرشتگان بد شد و توبه او را جبران و تصحیح می کند، توبه یک چنین عملی است، بسیار بزرگ و بسیار عظیم و جبران کننده همه نقایص را توبه جبران می کند.

یک روایتی است که در آن توبه کامل را علی (علیه السلام) نقل می کند به حضور دوستان عرضه می دارم و بعد ببینیم که چه توبه هایی از بندگان خدا انجام گرفته است،

مردی خدمت علی (علیه السلام) رسید در نهج البلاغه دارد و نشست پیش حضرت و گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" حضرت فرمود: "ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" (مادرت به عزایت بنشیند؛  نهج البلاغة) یعنی بمیری این حرف چیه می زنی "استغفرالله" توبه نیست، توبه شرایط دارد، توبه مطالبی دارد،

گفت: یا علی! شرایطش چیست، توبه حقیقی چیه؟ گفت: توبه حقیقی که از گناه بخواهی انجام بدهی شش مطلب باید انجام بدهی :

عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِيوَ الثَّالِثُ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ  فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْم‏


1-النَّدَمُ: اول نسبت به آن گناهی که انجام دادی واقعاً پشیمان شده باشی قبل از این که انسان فرض کنید که تیر از دستش رفته یک کسی را کشته، چگونه وقتی که این منظره هر وقت به خاطره اش بیاید ناراحت و پشیمان می شود، چرا من چنین کاری کرده ام، به عنوان شوخی سیلی زد و به عنوان تربیت سیلی زد، بچه مرد،

به عنوان شوخی کاری کرد خطای بزرگی صادر شد، چگونه هر وقت این منظره را فکر می کنی ناراحت می شوی توبه حقیقی معنایش این است که وقتی که آن کار زشت را فکر کنی ندم و ناراحتی پیدا کنی .

2-الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً: تصمیم بگیری، پروردگارا! دیگر من سراغ این کار نخواهم رفت نسبت به آن کار پشیمانی، نسبت به آن کار برای بعد تصمیم بر اینکه دیگر انجام نخواهم داد .

3-أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ: اگر کار زشتت به مردم برخورده است، اگر کار زشتت و گناهت گناه حق الناس بوده نه حق اللّهی، مال کسی را خورده ای، جان کسی را تلف کرده ای،

حق کسی را ضایع کرده ای، توبه در این جا فقط اظهار استغفار نیست، باید دنبالش را بروی جان او را و مال او را بپردازی، دیه او را بدهی استحلال از او بطلبی، این هم بعد سوم توبه است.

4-اَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا: اگر چنانچه توبه تو کاری است که واجبی را ترک کردی و قضا دارد مدت ها نماز نخواندی روزه را خوردی و امثال این ها، اگر توبه ات قضا آور بوده، اگر گناهت قضا آور بوده، باید قضای آن گناهان را آن عمل را انجام بدهی، بروی سراغ قضای نمازت و قضای روزه ات.

5- اگر گناهت گناهی بوده که از انجام آن گناه نیروی بدنی پیدا کردی گناهت گناهی بوده، که 50 کیلو بوده ای به وسیله آن گناه 55 کیلو شدی، 60 کیلو شدی، یعنی لباس مردم مرفه  را پوشیدی، غذاهای سرقت شده و غصبی خوردی،

در مسکن های مرتب و عالی نشستی، مثل بعضی ها که تمام شئون زندگیشان از راه اختلاس مال مردم انجام گرفته و مدت ها و سال ها این بدن با مال حرام تربیت شده و بدن 50 کیلو 55 کیلو 60 کیلو 70 کیلو و 100 کیلو شده این ها از حرام است ،

اگر گناهت یک چنین گناهی است که در بدنت نیرو گذاسته و در تربیت بدن تو دخالت داشته،این جا توبه حقیقی این است هم چنان که گناهانی کردی که لذت گناهان بدن تو را تربیت کرد ،آنقدر باید براین بدن ناراحتی بچشانی که تمام آن گوشت ها که از راه حرام پیدا کردی همه ریخته بشود و باز برگردی به حال اولی. این بُعد پنجم توبه است.

6-بعد ششم توبه: هر چه خوشی دیدی باید به این بدن نا خوشی وارد کنی، هر چه لذت دیدی در مقابل او بر بدن زحمت بدهی و مشقت بدهی و زیر شکنجه قرار بدهی تا توبه آن لذت های حرامی که انجام دادی بشود. وقتی که چنین شدی تو یک توبه صحیح انجام دادی.

نسبت به گذشته پشیمان ،نسبت به آینده تصمیم جدّی، نسبت به حقوق مردم سراغ حقوق مردم رفتن، نسبت به قضا و کفاره، آن ها را انجام دادن، نسبت به گوشت زیادی، گوشت ها را ریختن، نسبت به لذت، زحمت دادن، اگر این ها را انجام دادی علی (علیه السلام) می فرماید: می توانی بگویی که من یک توبه حقیقی کردم.

"ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" اوقاتش تلخ می شود این انسان خیال می کند هر گناهی انجام داد تا گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" تمام شد و رفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" مال بعضی از گناهان است، یک گناه کوچکی مرتکب شدی، نه حق مردم از بین رفت نه بدنت زیاد شد نه قسمت های دیگر بود، خوب البته این پشیمانی توبه آن است .

اما بعضی از توبه ها مشکل است. بعضی از توبه ها این مطلب را لازم دارد. امید است إن شاء الله، انسان ها متوجه انحرافشان بشوند، انسان ها متوجه انحراف عملی شان شوند و بعد به سوی توبه بروند از هر راهی، خطایی، که رفتند برگردند.

آی انسان ها! ای بشرها! ای قافله بشر! شما را خدا آفریده و برای شما راه های صحیح و مستقیم نشان داده و شما را به وسیله انبیاء به بهترین سعادت ها هدایت کرده و به بهترین راه ها هدایت کرده؛

ای بشرها! کجا می روید؟ راه را گم کرده اید، برگردید، و از "الله" منحرف شده اید، از توحید منحرف شده اید، هوای نفس شما رابرده، شیطان شما را برده، این راه که می روید به ترکستان است، این راه شما را به جهنّم می برد.

ْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (عنكبوت: 63) ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا (حجر: 3)

قرآن با یک لحن عجیبی با این انسان صحبت می کند. پیامبر « ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» رها کن این ها را! اگر این ها را هر چه دعوت می کنی گوش نمی دهند ولشان کن! بگذار بخورند! بگذار منفعت ببرند!

بگذار به لذت ها مشغول بشوند! بگذار در کثافت خانه دنیا و لجن زار معصیت فرو بروند و مانند حیوانات غوطه ور در معصیت بشوند! یک روزی وقتی به حساب رسیدند آن وقت چشمشان را باز می کنند می بینند عجب راه را گم کرده اند

« ... قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً ... » (مؤمنون: 99-100) خدا ،ما را برگردان، فهمیدیم، ما می رویم در دنیا خوب می شویم، عابد، زاهد و مسلمان؛ ما می رویم در دنیا همه چیز می شویم « كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (مؤمنون: 100)

[ای] پیامبر! آن وقت هم این حرف را می زدند ولی این انسان ها، انسان هایی هستند، باور کن پیامبر، اگر این ها را از عالم برزخ دوباره برگردانیم این دنیا همان خواهند بود که بودند.

جمله ای را در روایت تاریخ دیدم خیلی بهت آور بود "إسمعی" یک شاعر بود در زمان هارون الرشید، این جمله را او دارد نقل می کند، که از مکه به سوی بغداد در مسافرت هستند می خواهند بیایند بغداد، هارون الرشید در بغداد است، می گوید در بیابان لم یزرع حجاز دارم می آیم، از دور دیدم یک شتر سواری که  شمشیر و تیر و کمان و همه چیز دارد به سوی من می آید، آمد نزدیک شد،

هی نزدیک و نزدیکتر شد، فهمیدم از آن "قطّاع الطّریق" هاست، راهزن هاست، آدم کُش هاست، آدم لخت کُن هاست، پرسید از کجا داری می آیی؟ فهمیدم قیافه چیه؟ فهمیدم یک طعمه لذیذی پیدا کرده، هم می کشد، هم هر چی دارم از من می گیرد کارش این است، وضعش این است، گفتم: "مِنْ مَدِينَةِ الرَّسُول" از شهر پیامبر بزرگ و از مد ینه می آیم

گفت: رسول آمده، پیامبر آمده، چه چیز آورده برای مردم؟ گفتم: یک کتاب عظیم آسمانی به نام قرآن بر مردم نازل کرده، گفت: بلدی از کتاب یک خورده برای من بخوانی، گفتم: بلی، شروع کردم، بر دلم إلقا شد سوره مبارکه "وَ الذَّارِياتِ" را شروع کردم خواندن:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً * فَالْحامِلاتِ وِقْراً * فَالْجارِياتِ يُسْراً * فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً * إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (ذاریات: 5 -1) شروع کردم، خدا قسم ها می خورد، قسم به آسمان و زمین و فرشتگان و همه این ها که امروز، فردایی دارد و وعده های ما درباره شما صحیح است و وعده های ما تحقق می پذیرد، خواندم و خواندم تا آمدم به این آیه رسیدم «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»  (ذاریات: 22)

بشرها کجا دارید می روید؟ چرا حرام می خورید؟ چرا دست به این طرف و آن طرف دراز می کنید؟ روزی تو در آسمان است، دستت به آسمان نمی رسد،

یعنی دست من است،من باید روزی بدهم بی خود تلاش مکن، بی خود عمرت را در گناه مصرف نکن، انجام وظیفه کن و از راه حلال برو و اگر لازم باشد می دهم و اگر ندادم من نمی دهم. «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون» (ذاریات: 22) این جمله را گفتم این رنگش تغییر پیدا کرد «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ» دست آن است،

گفت: من چرا این همه می دوم این طرف و آنطرف؟ چند تا آدم کشتم؟ چقدر انسان لخت کردم؟ اگر دست اوست، پس چرا این همه جنایت؟ اگر او باید مرا آفریده روزی بدهد، چرا این همه خیانت؟ چرا گناه کردن؟ متنبّه شد تغییر پیدا کرد بعد شتر را خواباند گفت: بیا به من کمک کن،

شتر را خوابانید کمانی که تو دست داشت کمان را شکست، شمشیر را خرد کرد و شتر را نحر "قربانی" کرد به چند نفر شتر را پخش کرد، به مردم گوشت شتر را پخش کرد، گفت: آن مدینه و مکه که می گویی کدام طرف است؟

گفتم: این طرف است، گفت: من از این طرف آمدم رو کرد به آنجا گفت: خدا حافظ؛ با یک آیه دیدم او منقلب شد و برگشت من خیلی تعجب کردم و خوشبخت شدم که یک چنین آیه در یک چنین انسانی اثر می کند.

گاهی پروردگار می خواهد انسان توبه کند حالت را ملاحظه کن شاعر می گوید:

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

گاهی دل انسان می گیرد دلش می خواهد گریه بکند می افتد به سجدهٍ، گریه می کند، دعا می کند، ناراحت می شود این آثار این است که او خواسته من به سوی او بروم او خواسته من با او رابطه پیدا کنم .

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

اگر او میل داشته باشد مرا دعوتم می کند حال به من می دهد، حال نماز می دهد، حال دعا می دهد، حال اشک می دهد، ناراحت می شوم، اشک می ریزم و توبه می کنم، خودش این کار را پیش آورد، خودش می خواهد راه را برای بندگانش باز کند، این همه لطف درباره بشر دارد؛

آقا گذاشت و رفت من هم تعجب کردم آمدم وارد بغداد شدم، وقت مکه رسید، حرکت کردم به سوی مکه، رفتم احرام بستم وارد خانه خدا شدم در وسط مسجد الحرام، کعبه معظّمه، آن بنای عظیم ابراهیمی که از یک گوشه اش که حجر الاسود نصب است باید شانه چپ را محاوی حجر کرد و 7 مرتبه شوت کرد،

مجموعه این ها را یک طواف می گویند دارم شوت می کنم دیدم از عقب کسی دست گذاشت روی شانه من، نگاه کردم دیدم یک قیافه ای است که گویا آشنا هست می بینم؛ یک انسان سیاه چُرده بسیار لاغراندام، معلوم است خیلی لاغر شده ،

نگاه کردم گفت: مرا می شناسی؟ گفتم: نه، گفت: همانجا در صحرا روی شتر مرا ندیدی که یک آیه برای من خواندی آن آیه مرا از آن حال به این حال آورده، آن آیه مرا منقلب کرده، آن آیه مرا ساخته، من فرشته شدم آن آیه یک حیوان وحشی را انسان اهلی کرده است،

آن آیه یک انسان زمینی را آسمانی کرده است، آنچنان آن آیه مرا به این حال در آورده است، دوباره آن آیه را بخوان نفَست گرم بود، من شروع کردم باز این آیات را خواندن: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ، فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاریات: 22 - 23)

دنبالش خدا چنین می گوید: قسم و سوگند به الله آسمان و زمین، مردم این حرف من درست است، وعده های من درست است، می گوید این جمله را که خواندم، این انسان، تعجب کرد، گفت: خدا این همه قسم می خورد، کیست که حرفش را باور نمی کند که آن همه قسم می خورد؟

یک دفعه دیدند این فرد افتاده آمدند دورش را گرفتند دیدند این قفس شکست ،این روح پرواز کرد به یک عالم دیگری رفت «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب؛ ج 1: 180).

ای خدایی که راه را برای ما باز کردی، ای خدایی که توفیقات را برای ما عنایت کردی، چه توفیقی بالاتر از اینکه ما را پیوسته به خودش متوجه می کند، مرتب ما را دعوت می کند، مرتب به ما دستور می دهد به سوی من بیایید «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم» ‏ (غافر: 60)

بندگان من بیایید به سراغ من، آی فراریان جهان، آی دور افتاده از حقیقت ها، آی دور افتاده از ساحت قدس الهی، آی خود گم کرده ها، آی انسان های منحط، آی انسان های هوس باز و هوسران، آی ساقط شده از مر حله انسانیت ها، بیایید به سوی کمالات،

من به سوی شما انبیاء فرستادم، در رحمت من به روی شما باز است، کجا دارید می روید؟ چرا منحرف شدید؟ چرا از رحمت من غفلت کردید؟ «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب إلى الصواب؛ ج 1: 180).

پروردگارا! دنیا را آفریدی و ما را در این جهان در میان هزاران عفریت و شیطان ساکن کردی، پروردگارا! توفیق آن ده که تو را بشناسیم و به سوی تو بازگردیم.

بیش از این مزاحمتان نشوم برادران امید است که إن شاء الله، در روایت دارد یک ساعت فکرتان، یک ساعت صحبتتان، تفکرتان، قلبتان به حال خودتان برگردد بسوزد، متوجه الله بشوید "تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبعیِنَ سَنَة " (مستدرک الوسائل، ج 11 : 183)

خیلی عجیب است یک ساعت انسان در طرز زندگی خودش در وضع زندگی خودش از گذشته های خودش، نسبت به آینده های خودش، دقت کند که کجا بودم؟ و کجا هستم؟ و کجا می روم؟ و چرا هستم؟ و چه با خودم آوردم؟ و چه خواستند؟ و چه جواب داده ام؟

اگر یک ساعت انسان در این موضوع فکر کند بهتر است از عبادت 70 سال نماز و روزه است، این یک ساعت کوکت می کند، انسان را متحرک می کند، نهضت می کنی، قیام می کنی، هزار سال بر ایران گذشت ایران در خواب بود،

دو سال و سه سال نسبت به هزار سال یک ساعت است، یک ساعت انسان در ایران فکر کرد، به رهبری امام یک ساعت فکر کرد آنچنان نهضت کرد و قیام کرد که دنیا را به حرکت در آورد، انسان تو خودت همین طور فکر کن، حرکت کن، انقلابی در خودت راه بده، متوجه الله باش.

پروردگارا! به حق محمد واهل بیتش دل های ما را با نور ایمان و تقوا تابش ده و نورانی بگردان .

پروردگارا! بیش از این با معارف دینمان و حقایق قرآنمان آشنا بفرما.

پروردگارا! راهی که می رویم از نظر فکر از نظر اندیشه از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل پروردگارا اگر راه های منحرفی می رویم به لطف و احسان و کرمت ما را به سوی راه هدایت بفرما.

پروردگارا! عمر امام امت طولانی بگردان.

پروردگارا! رزمندگان ما را در همه جبهه ها و خود ما را در محاربه با شیطان و نفس اماره و همه برادران مسلمان ما در همه جبهه های جنگ چه، در جبهه داخلی جنگ با نفس و شیطان و چه در جبهه های خارج از جنگ با طاغوتیان پیروز بگردان.

پروردگارا! سلام های خالصانه ما را به وجود اقدس امام زمان برسان. قلب مبارک او را پیوسته از ما راضی و خشنود بگردان.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
«اخلاق اسلامی: آیت الله مشگینی در جمع رزمندگان اسلام- جلسه هشتم»

بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُ لِلّهِ ربِّ العالَمین وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیرِ خَلقِه وَ أَفضَلَ بَریَّتِه مَولانا أبی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِه الطَّیّبینَ الطّاهرینَ وَ اللعنُ عَلی أعدائِهم أجمَعین رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري‏ وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي‏

یکی از مطالب که در کتاب های اخلاق و اخبار ذکر می شود مسأله توبه است؛ در آیات شریفه قرآن زیاد به مسأله توبه متعرّض شده است و مردم را دعوت به توبه کرده و انسان تائب را ستوده است و علماء در کتاب فقهشان توبه را یکی از واجبات شمرده اند و کسی که توبه نکند هر آن و هر ساعتش برای او گناه نوشته می شود.


ابتدا به معنای واژه "توبه" توجه کنیم و این لغت را درک کنیم و سپس در حکم توبه؛ توبه در واژه عربی به معنای رجوع است و برگشتن، "زید تاب" یعنی زید توبه کرد و برگشت، "زید یتوب" یعنی زید برمی گردد، فلانی "یتوب" یعنی برمی گردد و توبه یعنی برگشتن، پس معنای برگشتن به معنی توبه است.

وقتی ما دقت کنیم چند جور تصور می شود، یک وقت برگشتن جسم است از مکانی، کسی سفر کرده به یک مقصد خاصی و سپس از آن مقصد خاص بر می گردد، این توبه جسم از مکان است، برگشتن جسم از یک مکانی است که آنجا رفته بود حالا بر می گردد، این توبه جسمی است، فعلاً بحثی در این معنا نداریم.

دوم توبه روح است، توبه نفس است، برگشتن نفس است، روح انسان و نفس انسان از یک اعتقادی و فکری و دانشی که در خودش پیدا کرده بود و یک باوری که برای خود اتخاذ کرده بود از آن باور خود بر می گردد، این یک رقم توبه است.

مدتی مثلاً انسان ها باور کرده بودند که زمین مسطح است و پس از مدتی از این باور برگشتند و گفتند زمین گرد است. مدتی باور کرده بودند که آفتاب  دور زمین می گردد و پس از مدتی از این معنا برگشتند می گویند زمین دور آفتاب می گردد،

و این ها توبه های نفس است و روح است در مرحله اعتقاد، مدتی کسی اعتقاد کرده بود به این که شرک هست یا _ اعوذ بالله _ خدایی در کار نیست، یا نبوتی در کار نیست، یا معادی در کار نیست،

نفس این شخص و روح این شخص به سوی این باور رفته است و این باور خاص را انتخاب کرده بود پس از مدتی بر او حقایقی روشن می شود و از شرک بر می گردد به توحید، و از انکار رسالت برمی گردد به اذعان و اعتقاد رسالت، و از انکار معاد برمی گردد به تصدیق معاد،

این توبه نفس است در مرحله باور، توبه روح است در مراحل اعتقاد، و بهترین توبه ها این توبه است و شریفترین توبه، توبه نفس در محل اعتقاد و مرحله باور است.

گاهی هم توبه به قسم سومی هم پیدا می شود و آن عبارت است از این که نفس به آن عمل خاصی که به او عادت کرده بود بر می گردد، انسان مدتی عمل خاصی را برای خودش عادت کرده بود، مثل اینکه نماز نمی خواند یا عادت به مسکرات و مواد مخدر کرده بود،

یا عادت به عمل زشتی کرده بود، ولی بعد، از این عمل بر می گردد این توبه نفس است در مرحله عمل. این هم یک رقم توبه است که انسان اگر به سوی عملی رفته بود از آن عمل بر می گردد، به سوی عادتی حرکت کرده بود از آن عادت برمی گردد،

این هم یک رقم توبه است. پس "توبه" برگشتن است و برگشتن مصادیقی دارد، برگشتن جسم از مکانی به مکان دیگر، برگشتن روح از باوری به باور دیگر، برگشتن روح از عملی به عمل دیگر، این معنای توبه است و برگشتن.

بحث در برگشتن های مخصوص است و روایات و آیات که در مورد توبه صحبت می کند بحثشان، مورد صحبتشان، توبه کردن انسان است از باورهای فاسد به سوی باورهای صحیح.

آنچه که در آیات و روایات وارد است عبارت از برگشتن نفس از باورهای زشت، از باورهای فاسد، عقیده های فاسد، اعتقادهای غلط به اعتقادهای صحیح؛ این توبه است که محل بحث آیات است و همچنین این توبه است؛

این که انسانی که به یک عمل های زشت دست زده یا عادت کرده یا می خواهد انجام دهد، از آن عمل زشت برگردد به سوی عمل صحیح.

از خلاف شرع و گناه برگردد به سوی شرع و ثواب. این توبه، توبه ای است که آیات و اخبار از آن سخن می گوید و این توبه است که برهر انسانی واجب است. وقتی که انسان فهمید راه را خطا می رود، وقتی مسافری فهمید راه مقصد را اشتباه رفته و می خواهد به مکه و کعبه برود به سوی ترکستان دارد می رود، البته باید برگردد،

عقل می گوید باید برگردد، شرع می گوید باید برگردد، کسی راه را به خطا رفته حتماً باید برگردد و اگر تعقیب کند احمق است و اگر تعقیب کند دیوانه است و اگر همان راه را برود جانی است و خیانتکار برخودش و برجامعه خودش است.

"توبه" لازم است، توبه هم از نظر شرع بر طبق فرمان قرآن و روایات و سنت واجب است و هم از نظر عقل واجب است؛ زیرا که توبه معنایش این است، انسان باورهای غلطی را رفته بوده راه غلطی را در مرحله اندیشه گرفته بوده و رفته بوده و هر راه غلط را انسان هر جا فهمید باید برگردد و از هر کجای ضرر، برگشتن استفاده است

و همچنین عملاً راه غلطی را گرفته بوده، باید برگردد، و لذا عقلاً و عملاً وقتی که در مورد توبه بحث می کنند و صحبت می کنند، می گویند: واجب است توبه به وجوب شرعی و به وجوب عقلی؛

یعنی هم شرع می گوید باید توبه کنی و از غلطِ باوری و غلطِ عملی برگردی و هم عقل انسان می گوید باید توبه کنی، زیرا "توبه" برگشتن از خطاست و اشتباه و گم کردن راه، باید انسان برگردد،

توبه واجب است بر هر انسانی، و لذا هر انسان باید به خویشتن متوجه شود و عمل ها و باورها، و اندیشه ها و عادت ها و رسم ها و روش های خود را کاملاً زیر نظر دقیق میکروسکوپی فکرش قرار بدهد، درست در خودش دقت کند،

اگر در میان باورهای خود یک باور خطایی ببیند انگشت روی آن بگذارد و بگوید اینجاست که من خطا رفته ام و باید برگردم، اگر در میان روشش، روش غلطی را می بیند که با برنامه اسلامی صحیح نیست و طبق برنامه اسلامی که انبیاء برای ما تعیین کرده اند غلط است باید از همانجا برگردد.

پس توبه برگشتن از عقاید انحرافی به عقاید صحیح است، واجب شرعی و عقلی است، توبه برگشتن از عمل انحرافی و غلط به عمل صحیح است و واجب شرعی و عقلی است و این معنای توبه است، و این حکم توبه است از نظر شرع و از نظر عقل.

و اما جمله ای هم باید در آثار توبه گفت، حال اگر انسان توبه کند آثار توبه او چیست و چه نتیجه ای می بخشد؟ البته وقتی که انسان گناه کند گناه انسان اثر در خود او دارد، گناه انسانی اثر در محیطش دارد، گناه انسان اثر در فرزندانش دارد، گناه انسانی اثر در روح او می دهد و می گذارد، گناه انسانی اثر در فرشته ها دارد، گناه انسانی اثر در زراعت دارد، گناه انسانی اثر در جوّ جهانی دارد،

انسان گناه می کند خیال می کند یک جای خلوت گناه کرد تمام شد و رفت! گناه شما در همه جا اثر می گذارد، در نسلتان اثر می گذارد، در محیطتان اثر می گذارد آیه شریفه می گوید «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (الروم :41) بر و بحر، در صحرا ها و دریاها فساد گناهان مردم ظهور پیدا می کند

اگر کسی یک گناهی بکند فوراً یک نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، یک تیرگی و ظلمتی در آیینه روح او می نشیند، غباری در آیینه قلب او می نشیند و قلب او کدر می شود و از آن طرف فرشته ها گناهان او را می نویسند به ملاءِ أعلی می برند،

شاید فرشته های دیگر هم مطلع شوند و از طرف دیگر این گناه در نسل او اثر سوء می گذارد، در روح او اثر گذاشت، به واسطه ژن های او، کروموزم های نطفه او، در فرزندانش اثر می گذارد و به وسیله همین گناه گاهی خدا به باران دستور می دهد نبارد،

گاهی به زمین دستور می دهد نرویاند، گاهی به نسیم دستور می دهد نوزد، گاهی به میکروب های مضر دستور داده می شود که به این جامعه حمله کنند و مسائل وبا و طاعون ایجاد بشود،

گناه تمام این اثرها را دارد و انسان خیال می کند یک گناهی کرده تمام شد، گناه اثرهای خاص دارد، ما برخی از آثار او را در اینجا شمردیم و توبه همه این آثار را پاک می کند، وقتی که انسان پشیمان شد نسبت به عملی که انجام داده، و از فکر انحرافی خودش برگشت، یا از آن عمل زشت یا روش زشت خودش برگشت،

خداوند به فرشته دستور می دهد به آن نوشته قلم بکشد نوشته ای که برای این آدم نوشته شده بود که برای این آدم 100 تا، یا 1000 تا، یا بیشتر یا کمتر شلاق بخورد، محکوم به حبس ابد بشود در جهنم، محکوم به حبس موقّت بشود، فشار قبر بر او باشد، آثار دیگر آخرتی بر او باشد، وقتی که توبه کرد تمام آثار آخرتی قلم کشیده می شود،

آثار آخرتی را خدا می گذرد، و بعد همین توبه سبب می شود در دنیا هم آثار برگردد، باران نازل می شود بر آن ملتی که توبه کرد، حالا شما توبه فرد را حساب نکنید توبه اجتماع را حساب کنید،

اگر یک اجتماعی از انحراف فکری برگشتند و ناگهان راه حقیقت را گرفتند باران رحمت خدا بر آنها ریزش می کند، نعمت های پروردگار بر آنها روی می آورد، رحمت های الله به سوی آن ها متوجه می شود، توبه در این جهان هم اثر می گذارد، نسل ها، نسل های خوب و صالح می شود.

توبه یک مطلبی است، همچنان که گناه اثر سوء برای عالم آخرت انسان دارد اثر سوء برای روحش و نسلش دارد، اثر سوء در وجودش دارد، توبه تمام این آثار را خنثی کننده است، توبه شستشو دهنده است،

توبه دستور این است که خداوند کیفرهای اخروی را قلم بکشد، توبه سبب می شود خدا دستور بدهد آن تیرگی و آن ظلمت که بر روح انسانی و در آیینه دلش عارض شده این شستشو داده شود، جلاء پیدا کند،

نور الله در او تابش پیدا کند، میل به عبادت پیدا کند، اشکش جاری بشود، شوق الله پیدا کند، از دنیا اعراض کند، نوری در دلش بتابد، توبه سبب می شود فرزندانش صالح بشود، توبه سبب می شود خدا نعمتش را نازل می کند.

پس به مثابه و به مجازات اثرهای زشت گناه که در شخص و روح و نسل و محیط و آخرت و فرشتگان برای نوشتنش اثر می گذارد، توبه را خدا چنین قرار داده که تمام آن آثار را محو می کند در تمام آن آثار نتیجه دارد،

لذا روایت می گوید "التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه"‏ (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏ 1: 47) یا روایتی دیگر "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" (أمالي الصدوق: 293)  آن کس که پشیمان شود، آن کس که توبه کند، همچنان است که گویا گناهی نداشته، همچنان است که گویا تازه از مادر متولد شده است.

ای رحمت واسعه الهی! ای خدای بزرگ آسمان و زمین! ای کسی که احاطه بر همه موجودات داری! ای کسی که رحمتت همه جا را فرا گرفته!شگفتا از این رحمت عظیم تو! شگفتا از این رحمت بزرگ تو!

انسانی پس از گذشت 70 سال، پس از گذشت 50 سال از عمرش جنایتی نمانده که انجام نداده باشد، وقتی که توبه می کند و از انحرافش بر می گردد می گوید: "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" همچنان است که امروز از مادر متولد شده؛ بنابراین آثار سوء گناه را توبه می شوید.

امام صادق (علیه السلام) یک جمله کوتاهی دارد، امید بخش است برای انسان "إنّ اللَّه يحبّ المفتّن التّوّاب" (الحكم الزاهرة: 488) خداوند آن انسانی را، آن جوانی را، که مفتن باشد و تواب، دوست دارد،

یعنی هر چه اتفاق می افتد که به جا می آورد دنبالش فوراً پشیمان می شود، هر وقت بدنش نجس شد زود می شوید، هر وقت لباسش کثیف شد زود می شوید، توبه مانند این است، هر وقت آلودگی پیدا کرد زود به سوی توبه می رود، نکند که در فکر انسان وارد بشود حالا که من گناهکارم معنا ندارد و اگر توبه کنم دوباره به گناه می افتم

پس یک مدتی باشد در آخر توبه کنم، این کار، کار غلطی است در روایت دارد "طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏" (مكارم الأخلاق: 313)

خوشا به حال آن بنده ای که روز قیامت وقتی که نامه عملش را به دستش می دهند می بیند هر گناهی اتفاق افتاده و گرفتار شده و انجام داده زیر آن یک توبه نوشته شده است،

زیر آن سطر یک استغفار نوشته و پشیمانی نوشته شده است یعنی معنایش این است که هر وقت "لباس روحش" کثیف شده فوراً "شسته" و قاعده اش هم همین است هر وقت "آلودگی" پیدا کرده فوراً شسته است،

هر وقت چشمت خطا کند بلا فاصله دنبالش متوجه الله باش، نادم باش، پشیمان باش، سجده کن، نماز بخوان، و از خدا برای این آلودگی ها پاکی را بطلب.

این سبب می شود به اینکه روحت پاک بماند و سبب می شود به اینکه بعداً دیگر در آلودگی نیفتی. توبه یکی از بهترین راهه است."أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ" (الصحيفة السجادية : 194)

در دعای مناجات خمسه العشر یکی از بهترین دعاهاست در مفاتیح هم نوشته شده که امام زین العابدین (علیه السلام) یک دعای بین الملل نوشته، در آن مطالبی گفته نشده که بین سنی و شیعه.

مسلمان و یهودی و نصرانی فرق داشته باشد، فقط اسم پروردگار و رابطه با الله را نوشته، در آن بحثی حتی از صلوات و اهل بیت هم ننوشته ،اسم امامان هم آورده نشده که آنها که معتقد به امام نیستند این دعا را نپذیرند،

این دعاها 15 تا دعا فقط رابطه بین انسان و الله است یک یهودی هم بخواند می بیند بسیار عالی گفته شده ،یک مسلمان سنی بخواند می بیند عالی است ،این دعاها در ضمن این دعاست"انک فتحت العبادک باب الی عفوک سمیته التوبه "أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَة" (الصحيفة السجادية:194)

خدا دری باز کردن میان بندگان و خودت،راهی باز کردی میان بندگان و خودت به نام دریچه توبه به نام دروازه توبه "فَقُلْتَ- تَبَارَكَ اسْمُكَ-: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً"  (الصحيفة السجادية : 194) و مردم را به سوی خودت دعوت کردی و به سوی توبه نصوح دعوت کردی

"فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل" (‏الصحيفة السجادية : 194) فما عذر من ا عقل دخول الباب بعد فتحه » خدا، وقتی که چنین رحمت را به سوی مردم باز کردی و این رقم در مغفرت را به سوی خودت باز کردی، دیگر عذر بندگانت چیست،

چه عذری بندگان دارند که بروند سراغ گناه و توبه نکنند؟ امید است ان شاء الله این توبه، درِ توبه، به روی ما باز است، استفاده کنیم و هیچگاه خودمان را آلوده نگذاریم، مواظبت کن به حال خودت که گناه نکنی، گناه نکردن خیلی بهتر از گناه کردن است، انسان عاقل،

علی (علیه السلام) می فرماید: کاری نمی کند که عذر خواهی کند، نباید انسان کاری بکند که از شخصی عذر خواهی بکند و اما اگر اتفاق افتاد کاری کرد دنبالش عذر خواهی بسیار لازم است و باید عذر خواهی کرد، روش انسان هم با خدا باید چنین باشد

ابتدا مواظبت کن که گناه و خطا نکنی، کار زشت بین خود و خدای خود انجام ندهی دست و پا و گوش و اعضا و اندام و فکر و مغز و اراده ات منحرف نشود، به سوی خطا نرود، حال اگر رفت و گرفتار شدی که گاهی طبیعی است انسان را هوای نفس در این مهلکه ها می اندازد،

طبیعی است انسان را هوای نفس در گودال ها ی وحشتناک هوس ها و شهوت ها و گناهان می اندازد، این انسان طبیعی است که در این گودال ها قرار می گیرد حال که اشتباه کردی فوراً معذرت بطلب فوراً از خدا طلب مغفرت بکن .

زین العابدین در همین دعای اول بخدایش عرضه می دارد "الهي! البستني الخطايا ثوب مذلّتي، و جلّلني التّباعد منك لباس مسكنتي، و امات قلبي عظيم جنايتي" (پروردگارا! گناهان من گویا در اندام روح من لباس مسکنت پوشانید لباس ذلت پوشانید ... ؛ الحياة،  ج ‏1:  747)

انسانی که گناه کند گویا روحش یک لباس مذلت و خواری پوشید و نزد فرشتگان خود را خوار کرد، انسانی که گناه می کند گویا خود را به یک قیافه کربهی در آورد و در نزد فرشتگان بد شد و توبه او را جبران و تصحیح می کند، توبه یک چنین عملی است، بسیار بزرگ و بسیار عظیم و جبران کننده همه نقایص را توبه جبران می کند.

یک روایتی است که در آن توبه کامل را علی (علیه السلام) نقل می کند به حضور دوستان عرضه می دارم و بعد ببینیم که چه توبه هایی از بندگان خدا انجام گرفته است،

مردی خدمت علی (علیه السلام) رسید در نهج البلاغه دارد و نشست پیش حضرت و گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" حضرت فرمود: "ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" (مادرت به عزایت بنشیند؛  نهج البلاغة) یعنی بمیری این حرف چیه می زنی "استغفرالله" توبه نیست، توبه شرایط دارد، توبه مطالبی دارد،

گفت: یا علی! شرایطش چیست، توبه حقیقی چیه؟ گفت: توبه حقیقی که از گناه بخواهی انجام بدهی شش مطلب باید انجام بدهی :

عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِيوَ الثَّالِثُ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ  فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْم‏


1-النَّدَمُ: اول نسبت به آن گناهی که انجام دادی واقعاً پشیمان شده باشی قبل از این که انسان فرض کنید که تیر از دستش رفته یک کسی را کشته، چگونه وقتی که این منظره هر وقت به خاطره اش بیاید ناراحت و پشیمان می شود، چرا من چنین کاری کرده ام، به عنوان شوخی سیلی زد و به عنوان تربیت سیلی زد، بچه مرد،

به عنوان شوخی کاری کرد خطای بزرگی صادر شد، چگونه هر وقت این منظره را فکر می کنی ناراحت می شوی توبه حقیقی معنایش این است که وقتی که آن کار زشت را فکر کنی ندم و ناراحتی پیدا کنی .

2-الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً: تصمیم بگیری، پروردگارا! دیگر من سراغ این کار نخواهم رفت نسبت به آن کار پشیمانی، نسبت به آن کار برای بعد تصمیم بر اینکه دیگر انجام نخواهم داد .

3-أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ: اگر کار زشتت به مردم برخورده است، اگر کار زشتت و گناهت گناه حق الناس بوده نه حق اللّهی، مال کسی را خورده ای، جان کسی را تلف کرده ای،

حق کسی را ضایع کرده ای، توبه در این جا فقط اظهار استغفار نیست، باید دنبالش را بروی جان او را و مال او را بپردازی، دیه او را بدهی استحلال از او بطلبی، این هم بعد سوم توبه است.

4-اَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا: اگر چنانچه توبه تو کاری است که واجبی را ترک کردی و قضا دارد مدت ها نماز نخواندی روزه را خوردی و امثال این ها، اگر توبه ات قضا آور بوده، اگر گناهت قضا آور بوده، باید قضای آن گناهان را آن عمل را انجام بدهی، بروی سراغ قضای نمازت و قضای روزه ات.

5- اگر گناهت گناهی بوده که از انجام آن گناه نیروی بدنی پیدا کردی گناهت گناهی بوده، که 50 کیلو بوده ای به وسیله آن گناه 55 کیلو شدی، 60 کیلو شدی، یعنی لباس مردم مرفه  را پوشیدی، غذاهای سرقت شده و غصبی خوردی،

در مسکن های مرتب و عالی نشستی، مثل بعضی ها که تمام شئون زندگیشان از راه اختلاس مال مردم انجام گرفته و مدت ها و سال ها این بدن با مال حرام تربیت شده و بدن 50 کیلو 55 کیلو 60 کیلو 70 کیلو و 100 کیلو شده این ها از حرام است ،

اگر گناهت یک چنین گناهی است که در بدنت نیرو گذاسته و در تربیت بدن تو دخالت داشته،این جا توبه حقیقی این است هم چنان که گناهانی کردی که لذت گناهان بدن تو را تربیت کرد ،آنقدر باید براین بدن ناراحتی بچشانی که تمام آن گوشت ها که از راه حرام پیدا کردی همه ریخته بشود و باز برگردی به حال اولی. این بُعد پنجم توبه است.

6-بعد ششم توبه: هر چه خوشی دیدی باید به این بدن نا خوشی وارد کنی، هر چه لذت دیدی در مقابل او بر بدن زحمت بدهی و مشقت بدهی و زیر شکنجه قرار بدهی تا توبه آن لذت های حرامی که انجام دادی بشود. وقتی که چنین شدی تو یک توبه صحیح انجام دادی.

نسبت به گذشته پشیمان ،نسبت به آینده تصمیم جدّی، نسبت به حقوق مردم سراغ حقوق مردم رفتن، نسبت به قضا و کفاره، آن ها را انجام دادن، نسبت به گوشت زیادی، گوشت ها را ریختن، نسبت به لذت، زحمت دادن، اگر این ها را انجام دادی علی (علیه السلام) می فرماید: می توانی بگویی که من یک توبه حقیقی کردم.

"ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" اوقاتش تلخ می شود این انسان خیال می کند هر گناهی انجام داد تا گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" تمام شد و رفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" مال بعضی از گناهان است، یک گناه کوچکی مرتکب شدی، نه حق مردم از بین رفت نه بدنت زیاد شد نه قسمت های دیگر بود، خوب البته این پشیمانی توبه آن است .

اما بعضی از توبه ها مشکل است. بعضی از توبه ها این مطلب را لازم دارد. امید است إن شاء الله، انسان ها متوجه انحرافشان بشوند، انسان ها متوجه انحراف عملی شان شوند و بعد به سوی توبه بروند از هر راهی، خطایی، که رفتند برگردند.

آی انسان ها! ای بشرها! ای قافله بشر! شما را خدا آفریده و برای شما راه های صحیح و مستقیم نشان داده و شما را به وسیله انبیاء به بهترین سعادت ها هدایت کرده و به بهترین راه ها هدایت کرده؛

ای بشرها! کجا می روید؟ راه را گم کرده اید، برگردید، و از "الله" منحرف شده اید، از توحید منحرف شده اید، هوای نفس شما رابرده، شیطان شما را برده، این راه که می روید به ترکستان است، این راه شما را به جهنّم می برد.

ْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (عنكبوت: 63) ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا (حجر: 3)

قرآن با یک لحن عجیبی با این انسان صحبت می کند. پیامبر « ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» رها کن این ها را! اگر این ها را هر چه دعوت می کنی گوش نمی دهند ولشان کن! بگذار بخورند! بگذار منفعت ببرند!

بگذار به لذت ها مشغول بشوند! بگذار در کثافت خانه دنیا و لجن زار معصیت فرو بروند و مانند حیوانات غوطه ور در معصیت بشوند! یک روزی وقتی به حساب رسیدند آن وقت چشمشان را باز می کنند می بینند عجب راه را گم کرده اند

« ... قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً ... » (مؤمنون: 99-100) خدا ،ما را برگردان، فهمیدیم، ما می رویم در دنیا خوب می شویم، عابد، زاهد و مسلمان؛ ما می رویم در دنیا همه چیز می شویم « كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (مؤمنون: 100)

[ای] پیامبر! آن وقت هم این حرف را می زدند ولی این انسان ها، انسان هایی هستند، باور کن پیامبر، اگر این ها را از عالم برزخ دوباره برگردانیم این دنیا همان خواهند بود که بودند.

جمله ای را در روایت تاریخ دیدم خیلی بهت آور بود "إسمعی" یک شاعر بود در زمان هارون الرشید، این جمله را او دارد نقل می کند، که از مکه به سوی بغداد در مسافرت هستند می خواهند بیایند بغداد، هارون الرشید در بغداد است، می گوید در بیابان لم یزرع حجاز دارم می آیم، از دور دیدم یک شتر سواری که  شمشیر و تیر و کمان و همه چیز دارد به سوی من می آید، آمد نزدیک شد،

هی نزدیک و نزدیکتر شد، فهمیدم از آن "قطّاع الطّریق" هاست، راهزن هاست، آدم کُش هاست، آدم لخت کُن هاست، پرسید از کجا داری می آیی؟ فهمیدم قیافه چیه؟ فهمیدم یک طعمه لذیذی پیدا کرده، هم می کشد، هم هر چی دارم از من می گیرد کارش این است، وضعش این است، گفتم: "مِنْ مَدِينَةِ الرَّسُول" از شهر پیامبر بزرگ و از مد ینه می آیم

گفت: رسول آمده، پیامبر آمده، چه چیز آورده برای مردم؟ گفتم: یک کتاب عظیم آسمانی به نام قرآن بر مردم نازل کرده، گفت: بلدی از کتاب یک خورده برای من بخوانی، گفتم: بلی، شروع کردم، بر دلم إلقا شد سوره مبارکه "وَ الذَّارِياتِ" را شروع کردم خواندن:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً * فَالْحامِلاتِ وِقْراً * فَالْجارِياتِ يُسْراً * فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً * إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (ذاریات: 5 -1) شروع کردم، خدا قسم ها می خورد، قسم به آسمان و زمین و فرشتگان و همه این ها که امروز، فردایی دارد و وعده های ما درباره شما صحیح است و وعده های ما تحقق می پذیرد، خواندم و خواندم تا آمدم به این آیه رسیدم «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»  (ذاریات: 22)

بشرها کجا دارید می روید؟ چرا حرام می خورید؟ چرا دست به این طرف و آن طرف دراز می کنید؟ روزی تو در آسمان است، دستت به آسمان نمی رسد،

یعنی دست من است،من باید روزی بدهم بی خود تلاش مکن، بی خود عمرت را در گناه مصرف نکن، انجام وظیفه کن و از راه حلال برو و اگر لازم باشد می دهم و اگر ندادم من نمی دهم. «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون» (ذاریات: 22) این جمله را گفتم این رنگش تغییر پیدا کرد «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ» دست آن است،

گفت: من چرا این همه می دوم این طرف و آنطرف؟ چند تا آدم کشتم؟ چقدر انسان لخت کردم؟ اگر دست اوست، پس چرا این همه جنایت؟ اگر او باید مرا آفریده روزی بدهد، چرا این همه خیانت؟ چرا گناه کردن؟ متنبّه شد تغییر پیدا کرد بعد شتر را خواباند گفت: بیا به من کمک کن،

شتر را خوابانید کمانی که تو دست داشت کمان را شکست، شمشیر را خرد کرد و شتر را نحر "قربانی" کرد به چند نفر شتر را پخش کرد، به مردم گوشت شتر را پخش کرد، گفت: آن مدینه و مکه که می گویی کدام طرف است؟

گفتم: این طرف است، گفت: من از این طرف آمدم رو کرد به آنجا گفت: خدا حافظ؛ با یک آیه دیدم او منقلب شد و برگشت من خیلی تعجب کردم و خوشبخت شدم که یک چنین آیه در یک چنین انسانی اثر می کند.

گاهی پروردگار می خواهد انسان توبه کند حالت را ملاحظه کن شاعر می گوید:

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

گاهی دل انسان می گیرد دلش می خواهد گریه بکند می افتد به سجدهٍ، گریه می کند، دعا می کند، ناراحت می شود این آثار این است که او خواسته من به سوی او بروم او خواسته من با او رابطه پیدا کنم .

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

اگر او میل داشته باشد مرا دعوتم می کند حال به من می دهد، حال نماز می دهد، حال دعا می دهد، حال اشک می دهد، ناراحت می شوم، اشک می ریزم و توبه می کنم، خودش این کار را پیش آورد، خودش می خواهد راه را برای بندگانش باز کند، این همه لطف درباره بشر دارد؛

آقا گذاشت و رفت من هم تعجب کردم آمدم وارد بغداد شدم، وقت مکه رسید، حرکت کردم به سوی مکه، رفتم احرام بستم وارد خانه خدا شدم در وسط مسجد الحرام، کعبه معظّمه، آن بنای عظیم ابراهیمی که از یک گوشه اش که حجر الاسود نصب است باید شانه چپ را محاوی حجر کرد و 7 مرتبه شوت کرد،

مجموعه این ها را یک طواف می گویند دارم شوت می کنم دیدم از عقب کسی دست گذاشت روی شانه من، نگاه کردم دیدم یک قیافه ای است که گویا آشنا هست می بینم؛ یک انسان سیاه چُرده بسیار لاغراندام، معلوم است خیلی لاغر شده ،

نگاه کردم گفت: مرا می شناسی؟ گفتم: نه، گفت: همانجا در صحرا روی شتر مرا ندیدی که یک آیه برای من خواندی آن آیه مرا از آن حال به این حال آورده، آن آیه مرا منقلب کرده، آن آیه مرا ساخته، من فرشته شدم آن آیه یک حیوان وحشی را انسان اهلی کرده است،

آن آیه یک انسان زمینی را آسمانی کرده است، آنچنان آن آیه مرا به این حال در آورده است، دوباره آن آیه را بخوان نفَست گرم بود، من شروع کردم باز این آیات را خواندن: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ، فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاریات: 22 - 23)

دنبالش خدا چنین می گوید: قسم و سوگند به الله آسمان و زمین، مردم این حرف من درست است، وعده های من درست است، می گوید این جمله را که خواندم، این انسان، تعجب کرد، گفت: خدا این همه قسم می خورد، کیست که حرفش را باور نمی کند که آن همه قسم می خورد؟

یک دفعه دیدند این فرد افتاده آمدند دورش را گرفتند دیدند این قفس شکست ،این روح پرواز کرد به یک عالم دیگری رفت «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب؛ ج 1: 180).

ای خدایی که راه را برای ما باز کردی، ای خدایی که توفیقات را برای ما عنایت کردی، چه توفیقی بالاتر از اینکه ما را پیوسته به خودش متوجه می کند، مرتب ما را دعوت می کند، مرتب به ما دستور می دهد به سوی من بیایید «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم» ‏ (غافر: 60)

بندگان من بیایید به سراغ من، آی فراریان جهان، آی دور افتاده از حقیقت ها، آی دور افتاده از ساحت قدس الهی، آی خود گم کرده ها، آی انسان های منحط، آی انسان های هوس باز و هوسران، آی ساقط شده از مر حله انسانیت ها، بیایید به سوی کمالات،

من به سوی شما انبیاء فرستادم، در رحمت من به روی شما باز است، کجا دارید می روید؟ چرا منحرف شدید؟ چرا از رحمت من غفلت کردید؟ «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب إلى الصواب؛ ج 1: 180).

پروردگارا! دنیا را آفریدی و ما را در این جهان در میان هزاران عفریت و شیطان ساکن کردی، پروردگارا! توفیق آن ده که تو را بشناسیم و به سوی تو بازگردیم.

بیش از این مزاحمتان نشوم برادران امید است که إن شاء الله، در روایت دارد یک ساعت فکرتان، یک ساعت صحبتتان، تفکرتان، قلبتان به حال خودتان برگردد بسوزد، متوجه الله بشوید "تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبعیِنَ سَنَة " (مستدرک الوسائل، ج 11 : 183)

خیلی عجیب است یک ساعت انسان در طرز زندگی خودش در وضع زندگی خودش از گذشته های خودش، نسبت به آینده های خودش، دقت کند که کجا بودم؟ و کجا هستم؟ و کجا می روم؟ و چرا هستم؟ و چه با خودم آوردم؟ و چه خواستند؟ و چه جواب داده ام؟

اگر یک ساعت انسان در این موضوع فکر کند بهتر است از عبادت 70 سال نماز و روزه است، این یک ساعت کوکت می کند، انسان را متحرک می کند، نهضت می کنی، قیام می کنی، هزار سال بر ایران گذشت ایران در خواب بود،

دو سال و سه سال نسبت به هزار سال یک ساعت است، یک ساعت انسان در ایران فکر کرد، به رهبری امام یک ساعت فکر کرد آنچنان نهضت کرد و قیام کرد که دنیا را به حرکت در آورد، انسان تو خودت همین طور فکر کن، حرکت کن، انقلابی در خودت راه بده، متوجه الله باش.

پروردگارا! به حق محمد واهل بیتش دل های ما را با نور ایمان و تقوا تابش ده و نورانی بگردان .

پروردگارا! بیش از این با معارف دینمان و حقایق قرآنمان آشنا بفرما.

پروردگارا! راهی که می رویم از نظر فکر از نظر اندیشه از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل پروردگارا اگر راه های منحرفی می رویم به لطف و احسان و کرمت ما را به سوی راه هدایت بفرما.

پروردگارا! عمر امام امت طولانی بگردان.

پروردگارا! رزمندگان ما را در همه جبهه ها و خود ما را در محاربه با شیطان و نفس اماره و همه برادران مسلمان ما در همه جبهه های جنگ چه، در جبهه داخلی جنگ با نفس و شیطان و چه در جبهه های خارج از جنگ با طاغوتیان پیروز بگردان.

پروردگارا! سلام های خالصانه ما را به وجود اقدس امام زمان برسان. قلب مبارک او را پیوسته از ما راضی و خشنود بگردان.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
admin
Date published: 12:00
10 / 10ScaleMaximum stars


ابتدا به معنای واژه "توبه" توجه کنیم و این لغت را درک کنیم و سپس در حکم توبه؛ توبه در واژه عربی به معنای رجوع است و برگشتن، "زید تاب" یعنی زید توبه کرد و برگشت، "زید یتوب" یعنی زید برمی گردد، فلانی "یتوب" یعنی برمی گردد و توبه یعنی برگشتن، پس معنای برگشتن به معنی توبه است.

وقتی ما دقت کنیم چند جور تصور می شود، یک وقت برگشتن جسم است از مکانی، کسی سفر کرده به یک مقصد خاصی و سپس از آن مقصد خاص بر می گردد، این توبه جسم از مکان است، برگشتن جسم از یک مکانی است که آنجا رفته بود حالا بر می گردد، این توبه جسمی است، فعلاً بحثی در این معنا نداریم.

دوم توبه روح است، توبه نفس است، برگشتن نفس است، روح انسان و نفس انسان از یک اعتقادی و فکری و دانشی که در خودش پیدا کرده بود و یک باوری که برای خود اتخاذ کرده بود از آن باور خود بر می گردد، این یک رقم توبه است.

مدتی مثلاً انسان ها باور کرده بودند که زمین مسطح است و پس از مدتی از این باور برگشتند و گفتند زمین گرد است. مدتی باور کرده بودند که آفتاب  دور زمین می گردد و پس از مدتی از این معنا برگشتند می گویند زمین دور آفتاب می گردد،

و این ها توبه های نفس است و روح است در مرحله اعتقاد، مدتی کسی اعتقاد کرده بود به این که شرک هست یا _ اعوذ بالله _ خدایی در کار نیست، یا نبوتی در کار نیست، یا معادی در کار نیست،

نفس این شخص و روح این شخص به سوی این باور رفته است و این باور خاص را انتخاب کرده بود پس از مدتی بر او حقایقی روشن می شود و از شرک بر می گردد به توحید، و از انکار رسالت برمی گردد به اذعان و اعتقاد رسالت، و از انکار معاد برمی گردد به تصدیق معاد،

این توبه نفس است در مرحله باور، توبه روح است در مراحل اعتقاد، و بهترین توبه ها این توبه است و شریفترین توبه، توبه نفس در محل اعتقاد و مرحله باور است.

گاهی هم توبه به قسم سومی هم پیدا می شود و آن عبارت است از این که نفس به آن عمل خاصی که به او عادت کرده بود بر می گردد، انسان مدتی عمل خاصی را برای خودش عادت کرده بود، مثل اینکه نماز نمی خواند یا عادت به مسکرات و مواد مخدر کرده بود،

یا عادت به عمل زشتی کرده بود، ولی بعد، از این عمل بر می گردد این توبه نفس است در مرحله عمل. این هم یک رقم توبه است که انسان اگر به سوی عملی رفته بود از آن عمل بر می گردد، به سوی عادتی حرکت کرده بود از آن عادت برمی گردد،

این هم یک رقم توبه است. پس "توبه" برگشتن است و برگشتن مصادیقی دارد، برگشتن جسم از مکانی به مکان دیگر، برگشتن روح از باوری به باور دیگر، برگشتن روح از عملی به عمل دیگر، این معنای توبه است و برگشتن.

بحث در برگشتن های مخصوص است و روایات و آیات که در مورد توبه صحبت می کند بحثشان، مورد صحبتشان، توبه کردن انسان است از باورهای فاسد به سوی باورهای صحیح.

آنچه که در آیات و روایات وارد است عبارت از برگشتن نفس از باورهای زشت، از باورهای فاسد، عقیده های فاسد، اعتقادهای غلط به اعتقادهای صحیح؛ این توبه است که محل بحث آیات است و همچنین این توبه است؛

این که انسانی که به یک عمل های زشت دست زده یا عادت کرده یا می خواهد انجام دهد، از آن عمل زشت برگردد به سوی عمل صحیح.

از خلاف شرع و گناه برگردد به سوی شرع و ثواب. این توبه، توبه ای است که آیات و اخبار از آن سخن می گوید و این توبه است که برهر انسانی واجب است. وقتی که انسان فهمید راه را خطا می رود، وقتی مسافری فهمید راه مقصد را اشتباه رفته و می خواهد به مکه و کعبه برود به سوی ترکستان دارد می رود، البته باید برگردد،

عقل می گوید باید برگردد، شرع می گوید باید برگردد، کسی راه را به خطا رفته حتماً باید برگردد و اگر تعقیب کند احمق است و اگر تعقیب کند دیوانه است و اگر همان راه را برود جانی است و خیانتکار برخودش و برجامعه خودش است.

"توبه" لازم است، توبه هم از نظر شرع بر طبق فرمان قرآن و روایات و سنت واجب است و هم از نظر عقل واجب است؛ زیرا که توبه معنایش این است، انسان باورهای غلطی را رفته بوده راه غلطی را در مرحله اندیشه گرفته بوده و رفته بوده و هر راه غلط را انسان هر جا فهمید باید برگردد و از هر کجای ضرر، برگشتن استفاده است

و همچنین عملاً راه غلطی را گرفته بوده، باید برگردد، و لذا عقلاً و عملاً وقتی که در مورد توبه بحث می کنند و صحبت می کنند، می گویند: واجب است توبه به وجوب شرعی و به وجوب عقلی؛

یعنی هم شرع می گوید باید توبه کنی و از غلطِ باوری و غلطِ عملی برگردی و هم عقل انسان می گوید باید توبه کنی، زیرا "توبه" برگشتن از خطاست و اشتباه و گم کردن راه، باید انسان برگردد،

توبه واجب است بر هر انسانی، و لذا هر انسان باید به خویشتن متوجه شود و عمل ها و باورها، و اندیشه ها و عادت ها و رسم ها و روش های خود را کاملاً زیر نظر دقیق میکروسکوپی فکرش قرار بدهد، درست در خودش دقت کند،

اگر در میان باورهای خود یک باور خطایی ببیند انگشت روی آن بگذارد و بگوید اینجاست که من خطا رفته ام و باید برگردم، اگر در میان روشش، روش غلطی را می بیند که با برنامه اسلامی صحیح نیست و طبق برنامه اسلامی که انبیاء برای ما تعیین کرده اند غلط است باید از همانجا برگردد.

پس توبه برگشتن از عقاید انحرافی به عقاید صحیح است، واجب شرعی و عقلی است، توبه برگشتن از عمل انحرافی و غلط به عمل صحیح است و واجب شرعی و عقلی است و این معنای توبه است، و این حکم توبه است از نظر شرع و از نظر عقل.

و اما جمله ای هم باید در آثار توبه گفت، حال اگر انسان توبه کند آثار توبه او چیست و چه نتیجه ای می بخشد؟ البته وقتی که انسان گناه کند گناه انسان اثر در خود او دارد، گناه انسانی اثر در محیطش دارد، گناه انسان اثر در فرزندانش دارد، گناه انسانی اثر در روح او می دهد و می گذارد، گناه انسانی اثر در فرشته ها دارد، گناه انسانی اثر در زراعت دارد، گناه انسانی اثر در جوّ جهانی دارد،

انسان گناه می کند خیال می کند یک جای خلوت گناه کرد تمام شد و رفت! گناه شما در همه جا اثر می گذارد، در نسلتان اثر می گذارد، در محیطتان اثر می گذارد آیه شریفه می گوید «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (الروم :41) بر و بحر، در صحرا ها و دریاها فساد گناهان مردم ظهور پیدا می کند

اگر کسی یک گناهی بکند فوراً یک نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، یک تیرگی و ظلمتی در آیینه روح او می نشیند، غباری در آیینه قلب او می نشیند و قلب او کدر می شود و از آن طرف فرشته ها گناهان او را می نویسند به ملاءِ أعلی می برند،

شاید فرشته های دیگر هم مطلع شوند و از طرف دیگر این گناه در نسل او اثر سوء می گذارد، در روح او اثر گذاشت، به واسطه ژن های او، کروموزم های نطفه او، در فرزندانش اثر می گذارد و به وسیله همین گناه گاهی خدا به باران دستور می دهد نبارد،

گاهی به زمین دستور می دهد نرویاند، گاهی به نسیم دستور می دهد نوزد، گاهی به میکروب های مضر دستور داده می شود که به این جامعه حمله کنند و مسائل وبا و طاعون ایجاد بشود،

گناه تمام این اثرها را دارد و انسان خیال می کند یک گناهی کرده تمام شد، گناه اثرهای خاص دارد، ما برخی از آثار او را در اینجا شمردیم و توبه همه این آثار را پاک می کند، وقتی که انسان پشیمان شد نسبت به عملی که انجام داده، و از فکر انحرافی خودش برگشت، یا از آن عمل زشت یا روش زشت خودش برگشت،

خداوند به فرشته دستور می دهد به آن نوشته قلم بکشد نوشته ای که برای این آدم نوشته شده بود که برای این آدم 100 تا، یا 1000 تا، یا بیشتر یا کمتر شلاق بخورد، محکوم به حبس ابد بشود در جهنم، محکوم به حبس موقّت بشود، فشار قبر بر او باشد، آثار دیگر آخرتی بر او باشد، وقتی که توبه کرد تمام آثار آخرتی قلم کشیده می شود،

آثار آخرتی را خدا می گذرد، و بعد همین توبه سبب می شود در دنیا هم آثار برگردد، باران نازل می شود بر آن ملتی که توبه کرد، حالا شما توبه فرد را حساب نکنید توبه اجتماع را حساب کنید،

اگر یک اجتماعی از انحراف فکری برگشتند و ناگهان راه حقیقت را گرفتند باران رحمت خدا بر آنها ریزش می کند، نعمت های پروردگار بر آنها روی می آورد، رحمت های الله به سوی آن ها متوجه می شود، توبه در این جهان هم اثر می گذارد، نسل ها، نسل های خوب و صالح می شود.

توبه یک مطلبی است، همچنان که گناه اثر سوء برای عالم آخرت انسان دارد اثر سوء برای روحش و نسلش دارد، اثر سوء در وجودش دارد، توبه تمام این آثار را خنثی کننده است، توبه شستشو دهنده است،

توبه دستور این است که خداوند کیفرهای اخروی را قلم بکشد، توبه سبب می شود خدا دستور بدهد آن تیرگی و آن ظلمت که بر روح انسانی و در آیینه دلش عارض شده این شستشو داده شود، جلاء پیدا کند،

نور الله در او تابش پیدا کند، میل به عبادت پیدا کند، اشکش جاری بشود، شوق الله پیدا کند، از دنیا اعراض کند، نوری در دلش بتابد، توبه سبب می شود فرزندانش صالح بشود، توبه سبب می شود خدا نعمتش را نازل می کند.

پس به مثابه و به مجازات اثرهای زشت گناه که در شخص و روح و نسل و محیط و آخرت و فرشتگان برای نوشتنش اثر می گذارد، توبه را خدا چنین قرار داده که تمام آن آثار را محو می کند در تمام آن آثار نتیجه دارد،

لذا روایت می گوید "التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه"‏ (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏ 1: 47) یا روایتی دیگر "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" (أمالي الصدوق: 293)  آن کس که پشیمان شود، آن کس که توبه کند، همچنان است که گویا گناهی نداشته، همچنان است که گویا تازه از مادر متولد شده است.

ای رحمت واسعه الهی! ای خدای بزرگ آسمان و زمین! ای کسی که احاطه بر همه موجودات داری! ای کسی که رحمتت همه جا را فرا گرفته!شگفتا از این رحمت عظیم تو! شگفتا از این رحمت بزرگ تو!

انسانی پس از گذشت 70 سال، پس از گذشت 50 سال از عمرش جنایتی نمانده که انجام نداده باشد، وقتی که توبه می کند و از انحرافش بر می گردد می گوید: "كَمَا وَلَدَتْه‏ أمّهُ" همچنان است که امروز از مادر متولد شده؛ بنابراین آثار سوء گناه را توبه می شوید.

امام صادق (علیه السلام) یک جمله کوتاهی دارد، امید بخش است برای انسان "إنّ اللَّه يحبّ المفتّن التّوّاب" (الحكم الزاهرة: 488) خداوند آن انسانی را، آن جوانی را، که مفتن باشد و تواب، دوست دارد،

یعنی هر چه اتفاق می افتد که به جا می آورد دنبالش فوراً پشیمان می شود، هر وقت بدنش نجس شد زود می شوید، هر وقت لباسش کثیف شد زود می شوید، توبه مانند این است، هر وقت آلودگی پیدا کرد زود به سوی توبه می رود، نکند که در فکر انسان وارد بشود حالا که من گناهکارم معنا ندارد و اگر توبه کنم دوباره به گناه می افتم

پس یک مدتی باشد در آخر توبه کنم، این کار، کار غلطی است در روایت دارد "طُوبَى لِمَنْ وَجَدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏" (مكارم الأخلاق: 313)

خوشا به حال آن بنده ای که روز قیامت وقتی که نامه عملش را به دستش می دهند می بیند هر گناهی اتفاق افتاده و گرفتار شده و انجام داده زیر آن یک توبه نوشته شده است،

زیر آن سطر یک استغفار نوشته و پشیمانی نوشته شده است یعنی معنایش این است که هر وقت "لباس روحش" کثیف شده فوراً "شسته" و قاعده اش هم همین است هر وقت "آلودگی" پیدا کرده فوراً شسته است،

هر وقت چشمت خطا کند بلا فاصله دنبالش متوجه الله باش، نادم باش، پشیمان باش، سجده کن، نماز بخوان، و از خدا برای این آلودگی ها پاکی را بطلب.

این سبب می شود به اینکه روحت پاک بماند و سبب می شود به اینکه بعداً دیگر در آلودگی نیفتی. توبه یکی از بهترین راهه است."أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ" (الصحيفة السجادية : 194)

در دعای مناجات خمسه العشر یکی از بهترین دعاهاست در مفاتیح هم نوشته شده که امام زین العابدین (علیه السلام) یک دعای بین الملل نوشته، در آن مطالبی گفته نشده که بین سنی و شیعه.

مسلمان و یهودی و نصرانی فرق داشته باشد، فقط اسم پروردگار و رابطه با الله را نوشته، در آن بحثی حتی از صلوات و اهل بیت هم ننوشته ،اسم امامان هم آورده نشده که آنها که معتقد به امام نیستند این دعا را نپذیرند،

این دعاها 15 تا دعا فقط رابطه بین انسان و الله است یک یهودی هم بخواند می بیند بسیار عالی گفته شده ،یک مسلمان سنی بخواند می بیند عالی است ،این دعاها در ضمن این دعاست"انک فتحت العبادک باب الی عفوک سمیته التوبه "أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَة" (الصحيفة السجادية:194)

خدا دری باز کردن میان بندگان و خودت،راهی باز کردی میان بندگان و خودت به نام دریچه توبه به نام دروازه توبه "فَقُلْتَ- تَبَارَكَ اسْمُكَ-: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً"  (الصحيفة السجادية : 194) و مردم را به سوی خودت دعوت کردی و به سوی توبه نصوح دعوت کردی

"فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل" (‏الصحيفة السجادية : 194) فما عذر من ا عقل دخول الباب بعد فتحه » خدا، وقتی که چنین رحمت را به سوی مردم باز کردی و این رقم در مغفرت را به سوی خودت باز کردی، دیگر عذر بندگانت چیست،

چه عذری بندگان دارند که بروند سراغ گناه و توبه نکنند؟ امید است ان شاء الله این توبه، درِ توبه، به روی ما باز است، استفاده کنیم و هیچگاه خودمان را آلوده نگذاریم، مواظبت کن به حال خودت که گناه نکنی، گناه نکردن خیلی بهتر از گناه کردن است، انسان عاقل،

علی (علیه السلام) می فرماید: کاری نمی کند که عذر خواهی کند، نباید انسان کاری بکند که از شخصی عذر خواهی بکند و اما اگر اتفاق افتاد کاری کرد دنبالش عذر خواهی بسیار لازم است و باید عذر خواهی کرد، روش انسان هم با خدا باید چنین باشد

ابتدا مواظبت کن که گناه و خطا نکنی، کار زشت بین خود و خدای خود انجام ندهی دست و پا و گوش و اعضا و اندام و فکر و مغز و اراده ات منحرف نشود، به سوی خطا نرود، حال اگر رفت و گرفتار شدی که گاهی طبیعی است انسان را هوای نفس در این مهلکه ها می اندازد،

طبیعی است انسان را هوای نفس در گودال ها ی وحشتناک هوس ها و شهوت ها و گناهان می اندازد، این انسان طبیعی است که در این گودال ها قرار می گیرد حال که اشتباه کردی فوراً معذرت بطلب فوراً از خدا طلب مغفرت بکن .

زین العابدین در همین دعای اول بخدایش عرضه می دارد "الهي! البستني الخطايا ثوب مذلّتي، و جلّلني التّباعد منك لباس مسكنتي، و امات قلبي عظيم جنايتي" (پروردگارا! گناهان من گویا در اندام روح من لباس مسکنت پوشانید لباس ذلت پوشانید ... ؛ الحياة،  ج ‏1:  747)

انسانی که گناه کند گویا روحش یک لباس مذلت و خواری پوشید و نزد فرشتگان خود را خوار کرد، انسانی که گناه می کند گویا خود را به یک قیافه کربهی در آورد و در نزد فرشتگان بد شد و توبه او را جبران و تصحیح می کند، توبه یک چنین عملی است، بسیار بزرگ و بسیار عظیم و جبران کننده همه نقایص را توبه جبران می کند.

یک روایتی است که در آن توبه کامل را علی (علیه السلام) نقل می کند به حضور دوستان عرضه می دارم و بعد ببینیم که چه توبه هایی از بندگان خدا انجام گرفته است،

مردی خدمت علی (علیه السلام) رسید در نهج البلاغه دارد و نشست پیش حضرت و گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" حضرت فرمود: "ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" (مادرت به عزایت بنشیند؛  نهج البلاغة) یعنی بمیری این حرف چیه می زنی "استغفرالله" توبه نیست، توبه شرایط دارد، توبه مطالبی دارد،

گفت: یا علی! شرایطش چیست، توبه حقیقی چیه؟ گفت: توبه حقیقی که از گناه بخواهی انجام بدهی شش مطلب باید انجام بدهی :

عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِيوَ الثَّالِثُ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَّ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ  فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْم‏


1-النَّدَمُ: اول نسبت به آن گناهی که انجام دادی واقعاً پشیمان شده باشی قبل از این که انسان فرض کنید که تیر از دستش رفته یک کسی را کشته، چگونه وقتی که این منظره هر وقت به خاطره اش بیاید ناراحت و پشیمان می شود، چرا من چنین کاری کرده ام، به عنوان شوخی سیلی زد و به عنوان تربیت سیلی زد، بچه مرد،

به عنوان شوخی کاری کرد خطای بزرگی صادر شد، چگونه هر وقت این منظره را فکر می کنی ناراحت می شوی توبه حقیقی معنایش این است که وقتی که آن کار زشت را فکر کنی ندم و ناراحتی پیدا کنی .

2-الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً: تصمیم بگیری، پروردگارا! دیگر من سراغ این کار نخواهم رفت نسبت به آن کار پشیمانی، نسبت به آن کار برای بعد تصمیم بر اینکه دیگر انجام نخواهم داد .

3-أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ: اگر کار زشتت به مردم برخورده است، اگر کار زشتت و گناهت گناه حق الناس بوده نه حق اللّهی، مال کسی را خورده ای، جان کسی را تلف کرده ای،

حق کسی را ضایع کرده ای، توبه در این جا فقط اظهار استغفار نیست، باید دنبالش را بروی جان او را و مال او را بپردازی، دیه او را بدهی استحلال از او بطلبی، این هم بعد سوم توبه است.

4-اَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا: اگر چنانچه توبه تو کاری است که واجبی را ترک کردی و قضا دارد مدت ها نماز نخواندی روزه را خوردی و امثال این ها، اگر توبه ات قضا آور بوده، اگر گناهت قضا آور بوده، باید قضای آن گناهان را آن عمل را انجام بدهی، بروی سراغ قضای نمازت و قضای روزه ات.

5- اگر گناهت گناهی بوده که از انجام آن گناه نیروی بدنی پیدا کردی گناهت گناهی بوده، که 50 کیلو بوده ای به وسیله آن گناه 55 کیلو شدی، 60 کیلو شدی، یعنی لباس مردم مرفه  را پوشیدی، غذاهای سرقت شده و غصبی خوردی،

در مسکن های مرتب و عالی نشستی، مثل بعضی ها که تمام شئون زندگیشان از راه اختلاس مال مردم انجام گرفته و مدت ها و سال ها این بدن با مال حرام تربیت شده و بدن 50 کیلو 55 کیلو 60 کیلو 70 کیلو و 100 کیلو شده این ها از حرام است ،

اگر گناهت یک چنین گناهی است که در بدنت نیرو گذاسته و در تربیت بدن تو دخالت داشته،این جا توبه حقیقی این است هم چنان که گناهانی کردی که لذت گناهان بدن تو را تربیت کرد ،آنقدر باید براین بدن ناراحتی بچشانی که تمام آن گوشت ها که از راه حرام پیدا کردی همه ریخته بشود و باز برگردی به حال اولی. این بُعد پنجم توبه است.

6-بعد ششم توبه: هر چه خوشی دیدی باید به این بدن نا خوشی وارد کنی، هر چه لذت دیدی در مقابل او بر بدن زحمت بدهی و مشقت بدهی و زیر شکنجه قرار بدهی تا توبه آن لذت های حرامی که انجام دادی بشود. وقتی که چنین شدی تو یک توبه صحیح انجام دادی.

نسبت به گذشته پشیمان ،نسبت به آینده تصمیم جدّی، نسبت به حقوق مردم سراغ حقوق مردم رفتن، نسبت به قضا و کفاره، آن ها را انجام دادن، نسبت به گوشت زیادی، گوشت ها را ریختن، نسبت به لذت، زحمت دادن، اگر این ها را انجام دادی علی (علیه السلام) می فرماید: می توانی بگویی که من یک توبه حقیقی کردم.

"ثَكِلَتْكَ أُمُّك‏" اوقاتش تلخ می شود این انسان خیال می کند هر گناهی انجام داد تا گفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" تمام شد و رفت "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ" مال بعضی از گناهان است، یک گناه کوچکی مرتکب شدی، نه حق مردم از بین رفت نه بدنت زیاد شد نه قسمت های دیگر بود، خوب البته این پشیمانی توبه آن است .

اما بعضی از توبه ها مشکل است. بعضی از توبه ها این مطلب را لازم دارد. امید است إن شاء الله، انسان ها متوجه انحرافشان بشوند، انسان ها متوجه انحراف عملی شان شوند و بعد به سوی توبه بروند از هر راهی، خطایی، که رفتند برگردند.

آی انسان ها! ای بشرها! ای قافله بشر! شما را خدا آفریده و برای شما راه های صحیح و مستقیم نشان داده و شما را به وسیله انبیاء به بهترین سعادت ها هدایت کرده و به بهترین راه ها هدایت کرده؛

ای بشرها! کجا می روید؟ راه را گم کرده اید، برگردید، و از "الله" منحرف شده اید، از توحید منحرف شده اید، هوای نفس شما رابرده، شیطان شما را برده، این راه که می روید به ترکستان است، این راه شما را به جهنّم می برد.

ْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (عنكبوت: 63) ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا (حجر: 3)

قرآن با یک لحن عجیبی با این انسان صحبت می کند. پیامبر « ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» رها کن این ها را! اگر این ها را هر چه دعوت می کنی گوش نمی دهند ولشان کن! بگذار بخورند! بگذار منفعت ببرند!

بگذار به لذت ها مشغول بشوند! بگذار در کثافت خانه دنیا و لجن زار معصیت فرو بروند و مانند حیوانات غوطه ور در معصیت بشوند! یک روزی وقتی به حساب رسیدند آن وقت چشمشان را باز می کنند می بینند عجب راه را گم کرده اند

« ... قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً ... » (مؤمنون: 99-100) خدا ،ما را برگردان، فهمیدیم، ما می رویم در دنیا خوب می شویم، عابد، زاهد و مسلمان؛ ما می رویم در دنیا همه چیز می شویم « كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» (مؤمنون: 100)

[ای] پیامبر! آن وقت هم این حرف را می زدند ولی این انسان ها، انسان هایی هستند، باور کن پیامبر، اگر این ها را از عالم برزخ دوباره برگردانیم این دنیا همان خواهند بود که بودند.

جمله ای را در روایت تاریخ دیدم خیلی بهت آور بود "إسمعی" یک شاعر بود در زمان هارون الرشید، این جمله را او دارد نقل می کند، که از مکه به سوی بغداد در مسافرت هستند می خواهند بیایند بغداد، هارون الرشید در بغداد است، می گوید در بیابان لم یزرع حجاز دارم می آیم، از دور دیدم یک شتر سواری که  شمشیر و تیر و کمان و همه چیز دارد به سوی من می آید، آمد نزدیک شد،

هی نزدیک و نزدیکتر شد، فهمیدم از آن "قطّاع الطّریق" هاست، راهزن هاست، آدم کُش هاست، آدم لخت کُن هاست، پرسید از کجا داری می آیی؟ فهمیدم قیافه چیه؟ فهمیدم یک طعمه لذیذی پیدا کرده، هم می کشد، هم هر چی دارم از من می گیرد کارش این است، وضعش این است، گفتم: "مِنْ مَدِينَةِ الرَّسُول" از شهر پیامبر بزرگ و از مد ینه می آیم

گفت: رسول آمده، پیامبر آمده، چه چیز آورده برای مردم؟ گفتم: یک کتاب عظیم آسمانی به نام قرآن بر مردم نازل کرده، گفت: بلدی از کتاب یک خورده برای من بخوانی، گفتم: بلی، شروع کردم، بر دلم إلقا شد سوره مبارکه "وَ الذَّارِياتِ" را شروع کردم خواندن:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً * فَالْحامِلاتِ وِقْراً * فَالْجارِياتِ يُسْراً * فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً * إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (ذاریات: 5 -1) شروع کردم، خدا قسم ها می خورد، قسم به آسمان و زمین و فرشتگان و همه این ها که امروز، فردایی دارد و وعده های ما درباره شما صحیح است و وعده های ما تحقق می پذیرد، خواندم و خواندم تا آمدم به این آیه رسیدم «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»  (ذاریات: 22)

بشرها کجا دارید می روید؟ چرا حرام می خورید؟ چرا دست به این طرف و آن طرف دراز می کنید؟ روزی تو در آسمان است، دستت به آسمان نمی رسد،

یعنی دست من است،من باید روزی بدهم بی خود تلاش مکن، بی خود عمرت را در گناه مصرف نکن، انجام وظیفه کن و از راه حلال برو و اگر لازم باشد می دهم و اگر ندادم من نمی دهم. «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون» (ذاریات: 22) این جمله را گفتم این رنگش تغییر پیدا کرد «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ» دست آن است،

گفت: من چرا این همه می دوم این طرف و آنطرف؟ چند تا آدم کشتم؟ چقدر انسان لخت کردم؟ اگر دست اوست، پس چرا این همه جنایت؟ اگر او باید مرا آفریده روزی بدهد، چرا این همه خیانت؟ چرا گناه کردن؟ متنبّه شد تغییر پیدا کرد بعد شتر را خواباند گفت: بیا به من کمک کن،

شتر را خوابانید کمانی که تو دست داشت کمان را شکست، شمشیر را خرد کرد و شتر را نحر "قربانی" کرد به چند نفر شتر را پخش کرد، به مردم گوشت شتر را پخش کرد، گفت: آن مدینه و مکه که می گویی کدام طرف است؟

گفتم: این طرف است، گفت: من از این طرف آمدم رو کرد به آنجا گفت: خدا حافظ؛ با یک آیه دیدم او منقلب شد و برگشت من خیلی تعجب کردم و خوشبخت شدم که یک چنین آیه در یک چنین انسانی اثر می کند.

گاهی پروردگار می خواهد انسان توبه کند حالت را ملاحظه کن شاعر می گوید:

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

گاهی دل انسان می گیرد دلش می خواهد گریه بکند می افتد به سجدهٍ، گریه می کند، دعا می کند، ناراحت می شود این آثار این است که او خواسته من به سوی او بروم او خواسته من با او رابطه پیدا کنم .

حق تعالی میل غفاری کند


بنده رو در گریه و زاری کند

اگر او میل داشته باشد مرا دعوتم می کند حال به من می دهد، حال نماز می دهد، حال دعا می دهد، حال اشک می دهد، ناراحت می شوم، اشک می ریزم و توبه می کنم، خودش این کار را پیش آورد، خودش می خواهد راه را برای بندگانش باز کند، این همه لطف درباره بشر دارد؛

آقا گذاشت و رفت من هم تعجب کردم آمدم وارد بغداد شدم، وقت مکه رسید، حرکت کردم به سوی مکه، رفتم احرام بستم وارد خانه خدا شدم در وسط مسجد الحرام، کعبه معظّمه، آن بنای عظیم ابراهیمی که از یک گوشه اش که حجر الاسود نصب است باید شانه چپ را محاوی حجر کرد و 7 مرتبه شوت کرد،

مجموعه این ها را یک طواف می گویند دارم شوت می کنم دیدم از عقب کسی دست گذاشت روی شانه من، نگاه کردم دیدم یک قیافه ای است که گویا آشنا هست می بینم؛ یک انسان سیاه چُرده بسیار لاغراندام، معلوم است خیلی لاغر شده ،

نگاه کردم گفت: مرا می شناسی؟ گفتم: نه، گفت: همانجا در صحرا روی شتر مرا ندیدی که یک آیه برای من خواندی آن آیه مرا از آن حال به این حال آورده، آن آیه مرا منقلب کرده، آن آیه مرا ساخته، من فرشته شدم آن آیه یک حیوان وحشی را انسان اهلی کرده است،

آن آیه یک انسان زمینی را آسمانی کرده است، آنچنان آن آیه مرا به این حال در آورده است، دوباره آن آیه را بخوان نفَست گرم بود، من شروع کردم باز این آیات را خواندن: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ، فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاریات: 22 - 23)

دنبالش خدا چنین می گوید: قسم و سوگند به الله آسمان و زمین، مردم این حرف من درست است، وعده های من درست است، می گوید این جمله را که خواندم، این انسان، تعجب کرد، گفت: خدا این همه قسم می خورد، کیست که حرفش را باور نمی کند که آن همه قسم می خورد؟

یک دفعه دیدند این فرد افتاده آمدند دورش را گرفتند دیدند این قفس شکست ،این روح پرواز کرد به یک عالم دیگری رفت «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب؛ ج 1: 180).

ای خدایی که راه را برای ما باز کردی، ای خدایی که توفیقات را برای ما عنایت کردی، چه توفیقی بالاتر از اینکه ما را پیوسته به خودش متوجه می کند، مرتب ما را دعوت می کند، مرتب به ما دستور می دهد به سوی من بیایید «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم» ‏ (غافر: 60)

بندگان من بیایید به سراغ من، آی فراریان جهان، آی دور افتاده از حقیقت ها، آی دور افتاده از ساحت قدس الهی، آی خود گم کرده ها، آی انسان های منحط، آی انسان های هوس باز و هوسران، آی ساقط شده از مر حله انسانیت ها، بیایید به سوی کمالات،

من به سوی شما انبیاء فرستادم، در رحمت من به روی شما باز است، کجا دارید می روید؟ چرا منحرف شدید؟ چرا از رحمت من غفلت کردید؟ «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ» (إرشاد القلوب إلى الصواب؛ ج 1: 180).

پروردگارا! دنیا را آفریدی و ما را در این جهان در میان هزاران عفریت و شیطان ساکن کردی، پروردگارا! توفیق آن ده که تو را بشناسیم و به سوی تو بازگردیم.

بیش از این مزاحمتان نشوم برادران امید است که إن شاء الله، در روایت دارد یک ساعت فکرتان، یک ساعت صحبتتان، تفکرتان، قلبتان به حال خودتان برگردد بسوزد، متوجه الله بشوید "تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبعیِنَ سَنَة " (مستدرک الوسائل، ج 11 : 183)

خیلی عجیب است یک ساعت انسان در طرز زندگی خودش در وضع زندگی خودش از گذشته های خودش، نسبت به آینده های خودش، دقت کند که کجا بودم؟ و کجا هستم؟ و کجا می روم؟ و چرا هستم؟ و چه با خودم آوردم؟ و چه خواستند؟ و چه جواب داده ام؟

اگر یک ساعت انسان در این موضوع فکر کند بهتر است از عبادت 70 سال نماز و روزه است، این یک ساعت کوکت می کند، انسان را متحرک می کند، نهضت می کنی، قیام می کنی، هزار سال بر ایران گذشت ایران در خواب بود،

دو سال و سه سال نسبت به هزار سال یک ساعت است، یک ساعت انسان در ایران فکر کرد، به رهبری امام یک ساعت فکر کرد آنچنان نهضت کرد و قیام کرد که دنیا را به حرکت در آورد، انسان تو خودت همین طور فکر کن، حرکت کن، انقلابی در خودت راه بده، متوجه الله باش.

پروردگارا! به حق محمد واهل بیتش دل های ما را با نور ایمان و تقوا تابش ده و نورانی بگردان .

پروردگارا! بیش از این با معارف دینمان و حقایق قرآنمان آشنا بفرما.

پروردگارا! راهی که می رویم از نظر فکر از نظر اندیشه از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل پروردگارا اگر راه های منحرفی می رویم به لطف و احسان و کرمت ما را به سوی راه هدایت بفرما.

پروردگارا! عمر امام امت طولانی بگردان.

پروردگارا! رزمندگان ما را در همه جبهه ها و خود ما را در محاربه با شیطان و نفس اماره و همه برادران مسلمان ما در همه جبهه های جنگ چه، در جبهه داخلی جنگ با نفس و شیطان و چه در جبهه های خارج از جنگ با طاغوتیان پیروز بگردان.

پروردگارا! سلام های خالصانه ما را به وجود اقدس امام زمان برسان. قلب مبارک او را پیوسته از ما راضی و خشنود بگردان.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
Starts: 2010/08/12
Ends: Duration:
P.O. Box:
Ardabil,
Iran


Post a comment Related content

Send

Ayətullah Əmirinin Əsərlərini Qoruma Mərkəzinin Darrelarşad Mədəniyyət və Tədqiqat İnstitutunun İnformasiya Mərkəzi

SiteMap